مدیرعامل پرشین بلاگ بازداشت شد
مدیرعامل سایت اینترنتی پرشین بلاگ به علت ارتباط احتمالی با پرونده ناپدید شدن "علیرضا عسگری" ، نظامی بازنشسته ایران که هم اکنون در خارج به سر می برد بازداشت شد.
یک منبع مطلع با اعلام این خبر افزود، مأموران دادستانی تهران، عصر روز چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه جاری با در دستداشتن حکم بازداشت و با مراجعه به دفتر کار وی در خیابان شهیدبهشتی تهران، وی را به بازداشگاه منتقل کردند.این منبع آگاه که خواست نامش فاش نشود با اشاره به آغاز مراحل بازجویی تصریح کرد: اگرچه هنوز اتهام این فرد قطعی نشده است اما گفته میشود وی در ارتباط با پرونده ناپدید شدن "علیرضا عسگری" معاون سابق وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بازداشت شده است.
وی افزود: عسگری پس از خارج از شدن از وزارتخانه، به عنوان معاون اداری - مالی سایت پرشین بلاگ مشغول به کار شد و در عین حال به دلیل آشنایی خودش و مدیر عامل پرشین بلاگ با کشورهای عربی از جمله سوریه و لبنان و ارتباطات گسترده این دو با این کشورها، کارهای تجاری مختلفی را در این دو کشور آغاز کرد که از جمله آنها صادرات زیتون بود.
74 میلیارد تومان، هزینه سفرهای خارجی مسئولان
بنا بر گزارش یک نهاد نظارتی، سفرهای خارجی مسئولان سه قوه در سال 1385، بیش از 74 میلیارد تومان برای بیتالمال هزینه در بر داشته است.
بنا بر این گزارش، در سال 1385 مجموع سفرهای سران سه قوه، وزرا و معاونان قوای سهگانه و هیأتهای پارلمانی که به عنوان سفرهای کاری به خارج از کشور رفتهاند، حدود 74 میلیارد تومان از بودجه کشور را صرف کرده است.
هزینه این سفرها در سال 1385 نسبت به سال 1383، حدود 48 درصد افزایش پیدا کرده که شامل هزینه حملونقل هوایی و اقامت است.بنا بر این گزارش، استفاده از هواپیماهای تشریفاتی و پروازهای اختصاصی، بیشترین سهم را در هزینههای سفر مسئولان داشته است.
این نهاد نظارتی در گزارش خود، علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین به بیتالمال، غیبتهای پیاپی و طولانی مسئولان مربوطه در داخل کشور و معطل ماندن فعالیتهای تحت مسئولیت این افراد، به ویژه برگزاری جلسات و نشستهای تصمیمگیری را از جمله پیامدهای افزایش بیرویه سفر مسئولان به خارج از کشور ارزیابی کرده است.
توفان درتهران جان یک نفر راگرفت
توفان و بارندگی شدید در تهران عصر دیروز منجر به سقوط تعداد زیادی درخت شد که در یک مورد جان یک عابر را در منطقه نیاوران گرفت.
توفان شدید عصر روزگذشته در تهران موجب سقوط چندین درخت در خیابانهای مختلف شمال و جنوب تهران به خصوص خیابان فدائیان اسلام و شهر ری شد که تلفاتی در بر نداشت، اما سقوط یک درخت در نیاوران جان یک عابر پیاده را گرفت.
این توفان همچنین موجب چندین مورد اتصال کابلهای برق شد که با حضور سریع ماموران اداره برق خسارتی در بر نداشت.
به گفته تشکر، مدیرکل روابط عمومی آتش نشانی تهران، این سازمان عصر امروز برای امداد رسانی به افرادی که به علت توفان نیازمند امداد رسانی بودند، بیش از 50 مورد ماموریت انجام داده است. توفان همچنین موجب تخریب تعدادی منازل قدیمی و ساختمانهایی که بدون گذاشتن شمع و رعایت اصول ایمنی بودند شد که البته خسارت جانی در پی نداشت.
تشکر هشدار داد که احتمال سیل و آبگرفتگی در معابر عمومی تهران وجود دارد و به مردم توصیه کرد از تردد غیر ضروری در سطح شهر خودداری کنند.
هاله اسفندیاری کیست؟
در حالی که هیچ یک از مراجع قضایی و خبرگزاری های رسمی کشور بازداشت «هاله اسفندیاری» را تائید نکرده اند، «رادیو فردا» و «رادیو بی بی سی» در خبری به نقل از «لی همیلتون» رئیس موسسه بین المللی «وودرو ویلسون» ادعا کردند که این عامل سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران بازداشت شده است. این اخبار در حالی است که «شائول بخاش»، همسر وی نیز در تماسی با روزنامه «نیویورک تایمز» بازداشت «هاله اسفندیاری» را تایید کرده است.
اگرچه منابع رسانه ای مرتبط با کنگره آمریکا بازداشت این عامل سرویس اطلاعاتی اسرائیل را در قالب اخباری چون «بازداشت یک محقق دانشگاهی» طرح کرده اند و روزنامه «واشنگتن پست» هم کوشیده است تا این بازداشت را واکنشی به سیاست های آمریکایی «گسترش جامعه مدنی در ایران» معطوف سازد، اما مروری بر کارنامه فعالیت «هاله اسفندیاری» و همسرش بیانگر فعالیت آنها برای سازمان جاسوسی اسرائیل است.
«هاله اسفندیاری» همسر «شائول بخاش» سردبیر روزنامه کیهان انگلیسی در دهه چهل و پنجاه است. بخاش از صهیونیست های یهودی ایران است در جلد هفدهم «اسناد لانه جاسوسی» با عنوان «رابطین خوب آمریکا» بخاش از معدود روزنامه نگاران خوب در ایران برای آمریکایی ها معرفی شده و به عوامل سفارت توصیه شده هنگامی که وی از لندن بازگشت «شما باید او را پیداکنید و با وی و همسرش ]هاله اسفندیاری[ آشنا شوید.»
پس از این توصیه امنیتی سازمان سیا به سفارت آمریکا در ایران، پیوندهای اطلاعاتی این خانواده صهیونیست با آمریکایی ها گسترده می شود تا جایی که از مهرماه 1354شائول بخاش برای یک رشته ماموریت ها و آموزش های پنهان به ایالات متحده اعزام می گردد، این در حالی است که براساس اسناد موجود در کارگزینی «موسسه کیهان»، تا سال 1352که «شائول بخاش» در آمریکا بوده است کلیه حقوق و مزایای وی در هفت سال غیبتش به خواهرش «اولین» پرداخت شده است.
آسایش مرفهین؛ هر روز بیشتر از دیروز!
تاکسی هوایی در تهران
مدیرعامل تاکسی بیسم تهران از راهاندازی پنج فروند " تاکسی هوایی " تا پایان شهریورماه سال جاری در پایتخت خبر داد... درصورت مساعدت و هماهنگی سازمانهای مسوول، تعداد بالگرد های مسافربر در شهر تهران تا پایان امسال به ۵۰فروند خواهد رسید
مدیرعامل تاکسی بیسم تهران از راهاندازی پنج فروند " تاکسی هوایی " تا پایان شهریورماه سال جاری در پایتخت خبر داد.
"ابوالفضل مهدیخانی" روز دوشنبه در گفت وگو با ایرنا گفت: هم اکنون توافقات و اقدامات اولیه برای ورود تاکسیهای هوایی انجام شده و پس از کسب مجوز از هواپیمایی کشور و شهرداری تهران این بالگردها وارد کشور شده و درخطوط هوایی پایتخت فعال میشوند.
وی اظهارداشت:درصورت مساعدت و هماهنگی سازمانهای مسوول، تعداد بالگرد های مسافربر در شهر تهران تا پایان امسال به ۵۰فروند خواهد رسید.
به گفتهی وی، نرخ کرایه تاکسیهای هوایی براساس مصوبه شورای شهر تعیین میشود که میزان مصرف سوخت، تعمیر و نگهداری بالگرد و نیزخدمات پایانهای و جایگاهی، تعیینکننده نرخ نهایی کرایه تاکسیهای هوایی خواهد بود.
وی با بیان اینکه یک سوم فضای سامانه اتوبوس برقی برای راهاندازی پایانه هوایی در محدوده شرق تهران اختصاص یافته است،افزود:مبدا پروازبرای مسافران چهار راه تهرانپارس در خیابان دماوند بوده و میدان آزادی بعنوان مقصد تعیین شده است.
مهدیخانی سه مسیر اصلی شهر اعم از شرق به غرب، جنوب به شمال و بالعکس را بعنوان خطوط هوایی مورد نیاز فعالیت تاکسیهای هوایی در پایتخت اعلام کرد و گفت: فعالیت تاکسیهای هوایی به مرور دراین خطوط نیز توسعه خواهد یافت.
به گفته مدیرعامل شرکت تاکسی بیسیم تهران درمرحله نخست، تنها مهمانان خارجی و مقامات دولتی بخاطر لحاظ شرایط ویژه امنیتی با این بالگردها در سطح شهر سفر کرده و سپس با توسعه این ناوگان تمامی اقشار جامعه در یک وضعیت مشابه اقتصادی میتوانند ازاین بالگردها برای سفر درسطح شهر استفاده کنند.
دستور جدید احمدی نژاد؛
صدور کارت عبور برای دانش آموزان از محوطه نهاد ریاست جمهوری
دختران مدرسه اى در همسایگى نهاد ریاست جمهورى با دستور رئیس جمهورى صاحب یک کارت شناسایى براى عبور از محوطه نهاد شده اند تا راهشان دور نشود. دیروز دختر همسایه ناگهان با رئیس جمهور روبه رو شد. عکس، لحظه اى از این دیدار و گپ و گفت را ثبت کرده است.
با تشکر از رجا نیوز
اطلاعات جدید از پرونده اتهام جاسوسی موسویان
افشای سند سری نظام مرتبط با چگونگی مقابله با تهدیدهاو همچنین همکاری با غربیها در تدوین قطعنامه ها علیه ایران دو اتهام اصلی نامبرده می باشد... فشارها و رایزنیهای زیادی از سوی برخی مسئولین سابق کشور و شخصیتهای ذی نفوذ وارد آمد
یک منبع آگاه در گفتگو با سایت خبری گفت: در پی دستگیری موسویان بازجویی اولیه صورت پذیرفت و دو اتهام امنیتی وی بررسی گردید.
این منبع آگاه افزود: افشای سند سری نظام مرتبط با چگونگی مقابله با تهدیدهاو همچنین همکاری با غربیها در تدوین قطعنامه ها علیه ایران دو اتهام اصلی نامبرده می باشد. این منبع آگاه تصریح کرد: این دو مورد از مصادیق جاسوسی و فعالیت برای بیگانگان می باشد. وی با اشاره به لزوم در نظر گرفتن همه شرایط افزود: مسئولان امنیتی بنا بر پیچیدگیهای مناسبات بین المللی و سرنخهای به دست آمده جدید در این پرونده در حال حاضر با قرار وثیقه 200 میلیونی و ممنوع الخروج بودن موسویان را موقتا آزاد نمودند.منبع مذکور در گفتگو با سپهرنیوز درباره فشارهای سیاسی برای آزادی موسویان گفت: فشارها و رایزنیهای زیادی از سوی برخی مسئولین سابق کشور و شخصیتهای ذی نفوذ وارد آمد ، اما دستگاههای قضایی و امنیتی موظف به این هستند فارغ از فشارها ، این پرونده را با حفظ آرامشی هوشمندانه و به دور از غوغا های رسانه ای به نتیجه برسانند. همچنین این منبع آگاه از دستگیری محمود سریع القلم در جریان پرونده امنیتی موسویان خبر داد. بر اساس این گزارش، سریع القلم که از اعضای ارشد مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص است در ارتباط با پرونده جاسوسی موسویان در بازداشت و تحت بازجویی قرار دارد.
حاشیه های دیدار آقا از نمایشگاه کتاب (پلان سوم)
انتشارات بین المللی [...]، بیشتر کتابهای خانوادگی، هنرهای تزئینی و صنایع دستی منتشر میکند. آقا که برای بازدید به غرفهشان رسید، مجموعهای از این قبیل آثار را به ایشان تقدیم کردند. مدیر انتشارات در حالیکه داشت کتاب «ملیله دوزی» را به رهبر نشان میداد، گفت: «شرمنده! ما همه کتابهامون در همین حوزه منتشر میشه!» آقا هم با لبخندی تشکر کردند و مثل برخی غرفههای دیگر از فروش و استقبال مردم سراغی گرفتند.
• انتشارات پرتو بیان، یک نهجالبلاغه کردی منتشر کرده بود. آقا پرسیدند: «این را کردهای ایران با همه گویش ها میفهمند؟» که جواب مثبت بود. بعد پرسیدند: «کردهای عراق چه؟» جواب با توجه به برگزاری نمایشگاهی در عراق و استقبال مردم، مثبت بود. بعد آقا چند صفحهای از نهج البلاغه را تورقی کردند و رو کردند به وزیر و گفتند: «کردی، فارسی است، تنها زیاد تغییر کرده است.» در همین حین غرفهدار یک نهج البلاغه برداشت تا به آقا هدیه بدهد، ایشان هم با لبخند گفتند: «انشاءا...باید کردی هم یاد بگیریم ...»
• 28 دقیقه از یازده گذشته بود که بین دو غرفه، اتاقکی خالی را برای استراحت و صرف چای اختصاص دادند. دقایقی استراحت، یک استکان چای، همراه با شنیدن گزارشهایی از مسئولان نمایشگاه. گرچه مدیرکل کتاب حدود ساعت 11 به جمع بازدیدکنندگان پیوسته بود!
• توی غرفه انتشارات جمهوری، یکباره آقا پرسیدند: «چاپ بیست و هشتم؟! عجب ...» واقعاً این همه تجدید چاپ شده است؟ و جواب مثبت بود. کتاب دوجلدی "نشان از بینشانها" نوشته علی مقدادی اصفهانی که شرح حال شیخ نخودکی اصفهانی است. متصدی غرفه از کتاب "صلح امام حسن (ع)" و تجدید چاپهای فراوان آن گفت که آقا به مزاح گفتند: «مجوز انتشار این کتاب را از کی گرفتین؟!» (صلح امام حسن (ع) تالیف شیخ راضی آل یاسین/ مترجم سید علی خامنهای)
• غرفههای کتب بازاری و عامهپسند به سرعت از نظر رهبر انقلاب گذر کردند. در یکی از این غرفهها آقا به متصدی گفتند: « واقعاً هم آدم با این کتاب، تلهپاتی را یاد میگیرد؟! شما خودت امتحان کردی؟» و جواب منفی بود.
• غرفهدار آنقدر هول شده بود، نمیتوانست درست حرف بزند. البته این اتفاق عادی بود ولی اینکه غرفهدار از کتابی که برای فروش گذاشته اطلاعی نداشته باشد، عادی نبود. مثلاً کتابی را آقا پرسیدند: «این همان "تولستوی" جنگ و صلح است؟» و متصدی که مانده بود چه بگوید، گفت: «بله.» کتاب را تورقی کردند و گفتند: «نخیر این "تولستوی" روسی است.» بعد یک کتاب دیگر برداشتند و نامش را سه بار تکرار کردند: «دزیره ... دزیره ... دزیره!» و بعد گفتند: «این دزیره یک دختر فرانسوی است که عاشق ناپلئون میشود.» یا وقتی کتاب "سدههای گمشده" شرحی بر فروپاشی ساسانیان تا برآمدن صفاریان را به آقا هدیه دادند، ایشان با چند صفحه تورق بلافاصله گفتند: «پس آل بویه چرا نیست؟ تاریخ 150 ساله آل بویه در همین دوران بوده است!»
• پسر فریده مهدوی دامغانی هم توی غرفهشان وقتی رهبر انقلاب گفتند: «کتابهای مادرتان را خواندم و دارم، ایشان چطورند؟» گفت: «خیلی علاقه داشتند شما را ببینند.» ... «سلام مرا به ایشان برسانید» ... «از پدربزرگتان چه خبر؟ نمیخواهند برگردند ایران؟»
• ساعت 4 دقیقه به 12 ظهر بود که رهبر به سمت در خروجی بازگشتند. بازدید امروز حاشیههای بیشتری داشت ولیکن متنی داشت بسیار قابل تأمل و البته قابل پیشبینی. مهمان امروز نمایشگاه مهمانی مطلع و آگاهتر از بسیاری از مرتبطین با حوزه نشر بود، حتی از مسئولان و ناشران.
حاشیه های دیدار آقا از نمایشگاه (پلان دوم)
بعضی غرفهها متصدی ندارند و سرعت بازدید را بالا میبرند و بعضیها هم مثل نشر [...] یک نفر داخلش ایستاده اما ...
- چی منتشر میکنین شما؟
- من برای این غرفه نیستم، از انتشارات ... اومدم!
آقا رو کردند به وزیر و ... «ساعت از ده هم گذشته، همیشه اینقدر دیر میآن؟!» و وزیر هم لبخند تلخی میزند و از سرِ تأسف سری تکان میدهد. این اتفاق یکبار دیگر و البته شکلی دیگر تکرار شد. آقا به محض اینکه روبروی غرفه انتشارات [...] ایستادند، رو به جوانک غرفهدار گفتند: «شما رو انگار قبلاً دیدم!؟» که جوانک با خنده گفت: «بعله! غرفه روبرویی بودم. اینجا برای رفقاست. نیامدهاند و من ...»
• اولین غرفهای که بازدید خیلی طول میکشد، انتشارات امیرکبیر است. هم کتابهای چاپ اول را برای رهبر انقلاب ردیف میکنند تا یکبهیک ببینند و نظر بدهند و هم اینکه آقا برخی کتابها را نشان میکنند و دربارهشان سوال میپرسند. غرفه دو نبش بزرگی است که نظارهکردن دور تا دورش هم خیلی وقت میبرد. آخر سر هم کتاب "سنن الرسول الاعظم" را آوردند تا آقا برایشان یادگاری بنویسد. آقا هم همان امضای دوستداشتنی را در صفحه دوم کتاب و زیرِ عنوان کتاب قلمی کردند. این اتفاق در غرفه انتشارات «حروفیه» هم تکرار شد؛ صفحه اول کتاب ارتش و سیاست (از نظر تا عمل).
• امروز و در این دیدار 120 دقیقهای؛ 6 مرتبه چفیه "آقا" را درخواست کردند. چفیه عوض شد، دوباره، سه باره و ... دست آخر در غرفه انتشارات [...] وقتی متصدی غرفه، چفیه را خواست، آقا دستی بر عبا بردند و گفتند: چفیه را گرفتند؛ نیست دیگر!
• دو پیرمرد در غرفه کوچکی منتظرند تا رهبر بیایند. محافظها بهشان میگویند: بروید داخل غرفه. ولی پیرمرد متصدی که انتشارات هم نام اوست ـ توکلی ـ میگوید: میخواهیم زیارتشان کنیم! رهبر هم که آمدند، پهلو به پهلوی ایشان ایستاد و با همان لهجه شیرین کردی شعری خواند:
و کلاه چرمی کوچکش را در دست گرفت. حضرت آقا با لبخند چند بار دستی بر شانه پیرمرد زدند و بسیار تشکر کردند و ...
-«زنده باشین انشاالله، اهل سنندج هستید؟»
-«... بانه ...»
-«خیلی خوب، دستتون درد نکنه ...» و بعد رو به وزیر کردند و گفتند: «کردستان مرکز ذوق ادبیات است.»
-«آقای هژار زندهاند؟»
-«فوت کردند...»
-«این آقای هژار – عبدالرحمن شرفکندی ، متخلص به هژار- قانون ابن سینا را به قدری خوب ترجمه کرده که آدم وقتی میخواند، لذت میبرد.»
• غرفه انتشارات [...] غرفه بزرگی بود به مدد زرنگی و خوشزبانی مدیر انتشارت، دقایق زیادی را میزبان رهبر بودند. "کتاب تاریخ نجف" نوشته شیخ محمد حسین بن علی بن حرزالدین را که تقدیم آقا کردند، ایشان پرسیدند «این آقای حرزالدین زندهاند؟»
-«نخیر، این کتاب را هم پسرشان چاپ کردهاند. شیخ عبدالرزاق حرزالدین.»
و بعد ... « این آقای حرزالدین پدر، یک کتابی داشتند به نام معارف الرجال، خودش در آن کتاب به چندین تألیف دیگر خود اشاره میکند، شما به این آقای شیخ عبدالرزاق بگویید تألیفاتی که در آن کتاب ذکر شده، به نظر آثار با ارزشی است، فکری برای آنها بکنید.»
مدیر انتشارات که از تمام کتابهایی که تا به حال منتشر کرده بود، به سرعت نمونهای میآورد و توضیح میداد، انگار تازه گرم شده باشد، هر از گاهی کتاب جدیدی را معرفی میکرد و ... همه توضیحاتش را که داد، حضرت آقا گفتند: خیلی خوب موفق باشید ... هنوز چند ثانیه نگذشته بود که حضرت آقا برگشتند و پرسیدند: اسم شما چیه؟! مدیر انتشارات نامش سعدی بود و قبل تر هم در انتشارات الهادی کار میکرده ... حالا معرفی خودش هم فتح باب جدیدی شده برای آغاز یک سخنرانی مفصل دیگری!!
حاشیه های دیدار آقا از نمایشگاه کتاب (پلان اول)
• ساعت 07/9 دقیقه است و هنوز درِ غرفههای نمایشگاه (داخلی و خارجی) باز نشده است. با اینکه امروز سومین روز برگزاری نمایشگاه است، جمعیت زیادی توی نمایشگاه به چشم نمیخورد. آن عده هم که آمدند، اغلب پشت درِ غرفههای عربزبان و لاتین منتظرند. سرتاسر نمایشگاه هم غیر از برخی پوسترهای نمایشگاه و بیلبوردهای روابط عمومی، تبلیغات آنچنانی برای کتاب دیده نمیشود. گرچه شهرداری منطقه (...) یک پلاکارد نصب کرده بود با این جملات تکان دهنده(!): «امروز بشر باید یا کتابخوان باشد و یا نگارنده کتاب، راستی شما از کدام دستهاید؟! »
• سالن دی – D – شبستان اصلی مصلای تهران محل استقرار برخی از ناشران داخلی، محلی است که رهبری قرار است از آن بازدید کنند. علاوه بر اینکه غرفهها اکثراً بدون متصدی است، نور کم سالن و البته غرفهها نشاندهنده ناآمادگی نمایشگاه است. محل ورود رهبر انقلاب، پر است از مصالح ساختمانی، برخی ابزار برقرسانی و سیمها و کابلها که بچههای بیت(!) و چند نفر از متولیان نمایشگاه(!) در حال جمعآوری آنها هستند. به لطف سرعت عمل دوستان، تنها کابلهای ضخیم برق روی زمین و جلوی در ورودی ماند.
• ساعت 08/10 دقیقه بود که حضرت آقا وارد شدند. وزیر فرهنگ و معاونان او به استقبال رفتند و به سرعت مسیر بازدید مشخص و بازدید آغاز شد.
• جملات و عبارات «احوال شما؟» ، «حالتون چطوره آقا؟» «خانمها چطورن؟»، «چی منتشر میکنین؟»، «کتاب جدید چی دارین؟» بعلاوهی سلام گرم ابتدای حضور در هر غرفه، عمده مکالماتی بود که رهبری با غرفهداران داشتند. و البته «موفق باشین» هم عبارت خداحافظی.