مدارس آمریکا، غرق در سوءرفتارهای جنسی
رفتار نامناسب معلمی جوان به نام «گری لیندزی» با یک دختر کلاس پنجم، باعث شد تا از نخستین محل تحصیل خود در «اوئلون» در «ایووا» آمریکا اخراج شود، اما این پایانی بر کار وی نبود. او سالها پس از آن، در «ایلینویز» و «ایووا» به تدریس پرداخت و بیش از آن مورد، اتهامات جنسی دیگر نیز در رابطه با دانشآموزان به وی وارد شد.
در سال 2004 هم که چهل سال پس از نخستین مورد سوءرفتار وی، سرانجام صلاحیت تدریس از وی سلب شد، این کار توسط یک اداره دولتی انجام نشد، بلکه یکی از قربانیان سرسخت و خانواده وی بودند که موفق به این کار شدند.
به گزارش «آسوشیتدپرس»، پرونده «لیندزی»، تنها نمونهای کوچک از یک معضل گسترده در مدارس آمریکاست؛ سوءرفتارهای جنسی شمار بسیاری از معلمان که باید پرورشدهنده کودکان آمریکایی باشند.
دانشآموزان آمریکایی با مشکلات گوناگونی از مورد لمس قرار گرفتن تا تجاوز و ... روبهرو هستند.
تحقیقات «آسوشیتدپرس» نشان داد، در پنج سال اخیر، 2500 مورد از تجاوزهای معلمان به دانشآموزان با درجات گوناگون در آمریکا وجود داشته است. در سراسر کشور، سه میلیون معلم در مدارس دولتی هستند که هماکنون به طور میانگین، شمار معلمان متجاوز برای هر روز مدارس سه نفر است.
بیشتر این تجاوزات هیچگاه گزارش نمیشود و در مواردی هم که پروندهای تشکیل شده، بدون هیچگونه اقدامی پایان یافته است. در برخی موارد، پروندهها نمیتوانند اثبات شوند و بسیاری از متجاوزان چندین قربانی داشتهاند که نه مدارس، نه دادگاهها و نه ادارات دولتی یا فدرال راهی برای مقابله با این معلمان نیافتهاند.
نتایج تحقیقات «آسوشیتدپرس» در پنجاه بخش منطقه کلمبیای آمریکا، نشاندهنده حجم غیرمنتظرهای از تجاوزهای معلمان است.
در تحقیقات هفت ماهه، در سالهای 2001 تا 2005، 2570 معلم اعتبار آموزشی خود را به گونهای از بینرفته دیدهاند. جوانان در دستکم 1081 پرونده قربانی بودهاند که بیش از 80 درصد آنها را نیز دانشآموزان تشکیل میدهند.
اما جالب، مقایسه این آمار با دیگر نهادها مانند کلیسای کاتولیک رم است. از سال 1950 تا 2002 تنها 4400 کشیش عضو این کلیسا، متهم به سوءرفتار با کودکان شدهاند که به هیچوجه بازتاب پروندههای معلمان را نداشتهاند.
اما فراتر از جنبه شخصی جرایم، رسوایی بزرگتر، آنجایی است سازمانهای ناظر برای آموزش، توجه بسیار کمی به معضلی داشتهاند که سالهاست به شدت به چشم میخورد.
گزارشی که توسط کنگره آمریکا تهیه شده، نشان میدهد حدود 4.5 میلیون نفر از جمعیت تقریبی پنجاه میلیون نفری دانشآموزان آمریکا از مهدکودک تا کلاس دوازدهم، مورد سوءرفتارهای جنسی کارکنان مدرسه قرار گرفتهاند که آمار شامل توهینهای جنسی به آنان نیز میشود.
بنا بر تحقیقات «AP» متجاوزان آموزشدهندگان، معلمان، روانشناسان مدرسه، ناظمان و مدیران بودهاند که معمولا هم در مدرسه خود به خاطر سوابق خوب معروف بودهاند و در 9 مورد از هر 10 پرونده، این متجاوزان مرد بودهاند. در حالی که شماری از آنان در مدرسه به دانشآموزان تجاوز کردهاند، دیگران به خاطر ساعتها روابط سوء جنسی که لزوما با کودکان نبوده است مانند دیدن و یا توزیع پورنوگرافی کودکان، دچار مشکل شدهاند.
بیشتر این موارد در مدارس دولتی رخ داده و در مدارس خصوصی چون نیازی به مجوز تدریس برای معلمان نیست مسئله چندان مهم نبوده است و حتی در مواردی هم که معلمان دارای مجوز بودهاند، معمولا اقدامات تنبیهی در خود مدارس انجام شده است.
فرار معلمان از مجازات، در حالی است که آمریکا در سالهای اخیر در مورد قربانیان جرایم جنسی، به ویژه زمانی که جوان بودهاند، به شدت برخورد و قوانین محکمی را در اینباره پیاده کرده است که البته دلایل متعددی برای این کار وجود دارد.
یک دلیل اینکه بسیاری از آمریکاییان، این مشکل را انکار میکنند و حتی آن را تنها مسائل تخیلی میدانند. رسانهها نیز بیشتر بر اخبار جذاب روابط جنسی معلم زن با شاگرد پسرش متمرکز بودهاند.
همچنین تحقیقات «AP» نشان داد که تمایل به برخورد با متجاوزان شخصی وجود دارد، اما به طور کل برای مبارزه با چنین تجاوزهایی، مقاومتی عمیق وجود دارد. این امر از راهروهای مدارس آغاز میشود؛ جایی که معلمان رده پایینتر احساس مفید بودن نمیکنند و مدیران مدارس هم برای جلوگیری از شکایت و دیگر مشکلات در پشت پرده معاملاتی را انجام میدهند. در پایتخت و کنگره هم نمایندگان و سیاستمداران از انجام مجازاتهای شدید از ترس اینکه این شغل مهم را رسوا کنند، شرمگین هستند. این امر باعث میشود معلمان و دانشآموزان رو در روی یکدیگر قرار بگیرند.
تحقیقات نشان داد که در بیشتر موارد، ادعای این رفتار ناشایست نادیده گرفته شده است. در یک مورد، دختری به خاطر ادعای اینکه معلمش به وی تجاوز کرده، از تحصیل تعلیق شد و مسئله تنها زمانی مورد توجه قرار گرفت و معلم تنبیه شد که دختری دیگر چند سال بعد، ادعای مشابهی را مطرح کرد.
مشکل دیگر که بسیاری به آن معتقدند، گزارش نشدن این تجاوزهاست. تحقیقات نشان میدهد که از هر ده کودک قربانی، تنها یک نفر، این سوءرفتارها را گزارش داده است.
در بسیاری از موارد، روابط عمیق میان دانشآموزان و معلمان متجاوز به اندازهای میرسیده که به دانشآموزان ابراز عشق میکرده و همه راهکارهای زندگیشان را معلمان به آنان میدادند و افزایش ارتباطات عمیق این دو قشر به وسیله ایمیل یا پیام کوتاه، فرصت خوبی برای مقامات در اثبات وجود این روابط در اختیار قرار داده است.
معمولا مردم هم تمایلی به پذیرش حرفهای بچهها نداشته و آنان را به دروغگویی متهم میکنند.
در این زمینه ایالات گوناگون آمریکا به طور پراکنده قوانینی برای برخورد با این معلمان تصویب کردهاند، اما به علت ناهماهنگی بین نهادها در ایالات مختلف و سازمانهای فدرال، این معضل هنوز در سطح گستردهای در مدارس آمریکا به صورت پنهان در جریان است.