بعثت پیامبر(ص) روایتی دیگر از وجدان آگاه
شاید اگر کمی بیشتر بیندیشیم معنای واضحتری برای بعثت و بر انگیخته شدن پیدا کنیم. بیداری وجدان، بازگشت به خویشتن و یا اینکه همراهی دوباره با فطرت پنهان.
از طرفی، پیشرفت تکنولوژی در جهان امروز،این معنا را که خصلت ذاتی بشر،جسارت و گستاخی نهفته در ذات غریزی اوست، برای ما مسجل تر کرده تا پیشینیان و اگر بلوغ شرایط و تهیه لوازم، قرین جسارت گردند، غریزه پنهان او آشکار گشته رخ می نمایاند. (کلا ان الانسان لیطغی،ان راه استغنی) و در دیگر سو، تجربه به وضوح ثابت کرده است که نوع انسان قادر به کنترل و برنامه ریزی تمام و کمال برای خود نیست. به عبارت واضحتر، سیطره وجودی و گستره فکری انسان در حدی نیست که بتواند ماورای عینیات و محسوسات را درک کند و با نظر بر نادیده ها، نیامده های امروز و فردا را آماده و مرتب کند.
از همین نکته ظریف است که بحث بدیهی لزوم بعثت انبیاء و ارسال رسل آشکار و ثابت می شود. اما این سخن و این مجال را یارای آن نیست که به کلام و مباحث اعتقادی بپردازد، تمام تلاش این نوشته حول یک محور خواهد بود، برگشت به آغوش پیغمبری که از نو بایدش شناخت.
1400 سال و به تعبیر نزدیکتر، 14 قرن از ظهور آخرین و اصلی ترین پدر هستی می گذرد(انا و علی ابوا هذه الامه). یتیمانی که در سرتاسر تاریخ اگر نوازشی هم دیده بودند، اغلب تصنعی و مزورانه بود، ناگهان گرمای محبت پدری را احساس کردند، که هیچ دریغی برای اظهار محبتش نبود و چشم داشتی از این رافت نداشت.
سرمستی از محبت بی کران و عطوفت بی شاچ ئبه پدر مهربانمان، شاید چنین غرور نکبت باری را در طول قرنها بر وجودمان مستولی کرده است. به طوری که گفتار و کردارش را با وقاحت تمام، بوسیده و به کناری گذاشته ایم.
بنا بر نقل تاریخ و بیان احادیث گرانقدر، روشهای توبه و بازگشت به خدا، در اقوام و ادیان پیشین مختلف و متنوع بوده است. قوم موسی 40 سال باید سرگردانی می کشیدند، تا بخشیده شوند. عده ای دیگر خود کمر به مجازات هم می بستند، تا در جهان دیگر به آسودگی حساب و کتاب، بگذرانند و بسیاری روشها برای مردمان دیگر.
اما سوال اینست، آیا محمد(ص) نیز چنین خواسته است؟ اویی که در وانفسای یوم الساعه، که مادران را نیز از احوال فرزندانشان غافل می کند، فقط یک چیز مسئلت دارد و آن واامتاه است، می تواند چنان بر ما سخت گرفته باشد؟ آیا قدمهای کند و لغزان علم و فناوری امروز، که لحظه به لحظه بر گشوده شدن زوایای بیشتری از روشنایی و نورانیت سخنان محمد و پیشوایان پس از او صحه گذاشته و انگشت تعجب به لب گزانده است، دلیل خوبی نیست، برای اینکه آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم!
گلایه ای از چند میلیارد غیر مسلمان جهان امروز نیست، ولی، مسلمانان چرا؟ ما را چه شده است؟ مگر ما نمک خورده و نمک پرورده خوان کرم احمد (ص) نیستیم؟ مگر در کمال افتخار و سربلندی پرده های اوهام و خرافات پیشینیان را ندریدیم و غریو لا اله الا الله سر ندادیم؟ به گونه ای که زمزمه چهارده قرن پیش ما، امروز بانگ بلندی است بر کرانه های آسمان علم، عقل و احساس بشریت.
متأسفانه باید گفت، ما فرزندان خوبی برای پدر مهربانمان نبودیم.
امروز بهترین روز برای عذر تقصیر به پیشگاه محمد است. (یا ابانا استغفر لنا) کمی به خود بیائیم و این چند ساعت آسمانی را، که در قلب دقیقه های زمینی جای گیر شده است، غنیمت بدانیم. ما نیز فطرتمان را بر انگیخته، دوباره مبعوثش کنیم، و با خلوص باطن فریاد برآوریم که « یا محمد(ص) انا معکم».