ایران از نگاه آمریکائیها
زرق و برقهای غربی و زینت اسلامی
گزارشی که می خوانید، در یکی از شماره های اخیر هفته نامه آمریکایی نیوزویک به قلم مایکل هرش ، گزارشگر اعزامی این نشریه به تهران درج شده است. طبعا انتشار این گزارش به معنی تایید آن نیست و خواننده ایرانی خواهد فهمید که روزنامه نگار آمریکایی با وجود ادعای لمس واقعیتهای جامعه ایران، فرصت یا شاید ادراک کافی برای این کار نداشته است. انتشار بدون کم و کاست این گزارش، می تواند به خواننده ایرانی از درک و نگاهی که نخبگان و هیات حاکمه آمریکا به جامعه ایران دارند، برداشت نزدیک تری بدست دهد.
در ابتدا مضحکترین دروغهای غرب در مورد ایران را کنار بگذاریم چرا که برخلاف تصورات، تهران پایگاهی نظامی مجهز که آماده جنگ با شیطان بزرگ است (تصویری که این روزها توسط جرج بوش رییس جمهوری آمریکا ارائه می شود) نیست . در این دو روز من دقیقا دو سرباز ایرانی را زیر نظر گرفتم .یکی بالای برجک، نگهبانی می داد و در گرمای 35 درجه با بی حوصلگی به فرودگاه مهرآباد خیره شده بود و دیگری که در مرخصی بود در مرکز شهر خرید می کرد.
جالب توجه ترین مساله درباره زنان ایرانی شیک بودن آنهاست. خیلی از مردهای ایرانی هم رو به رفتارهای زنانه آوردهاند.
بعد از انقلاب چند سالی طول نکشید که مغازه های لوکس دوباره سروسامانی گرفتند و از مشتریان بخصوص خارجی ها و حتی آمریکایها استقبال کردند . جواهرات، کیفهای دستی چرمی و تولیدات غربی با مارکهای معروف همگی اینجا مهیاست . این درحالی است که با وجود سختگیری های شدید دولت در مورد رعایت حجاب که رسانه های غربی پوشش خبری گسترده ای از آن داده بودند، هنوز هم مواردی در خیابانها مشاهده می شود . نیروهای بسیج که پیش از این در بیشتر اماکن تهران گشت زنی می کردند، هنوز هم در خیابانها تردد می کنند ولی در عین حال سعی دارند زیاد جلوی مردم ظاهر نشوند، اما پس از تلاش برای اجرای طرح عفاف، ظاهرا دولت قصد دارد آن را کنار بگذارد. در حقیقت جالب توجه ترین مساله درباره زنان ایرانی شیک بودن آنهاست . علیرغم اینکه حتی در گرمای تابستان دستها و پاها باید محفوظ باشند ولی بیشتر زنها با پوششهایی خاص تردد می کنند . شلوارهای جین سنگشور شده، آرایش کامل و همچنین بینی های عمل شده که جراحی زیبایی را به یک تجارت بزرگ در ایران تبدیل کرده و روسریهای رنگی که از پشت سرشان درحال افتادن است .
در این میان خیلی از مردهای ایرانی رو به رفتارهای زنانه آورده اند. جوانترها اکثرا موها را بلند می کنند همان مدلی که بیست سال پیش اسلامیون با آن مشکل داشتند و ممکن بود به زور آنها را مجبور به اصلاح موی سر خود کنند. برخی از آنها حتی خط چشم هم می کشند . اما داستان چیست؟ این انقلاب نیست که در حال محو شدن است، برعکس این انقلاب نزدیک به سه دهه است که آنقدر زیر پوست این جامعه نفوذ کرده که رژیم بیش از هر زمان دیگری نسبت به قدرت بی رقیب خود احساس آسودگی می کند .
احمدی نژاد اکثر اصلاحات اجتماعی دوره خاتمی را حفظ کرده است.
مخالفان سیاسی تقریبا به صورت کامل از بین رفته اند .دولت کنونی که توسط محمود احمدی نژاد، رییس جمهور اسلام گرای تندرو اداره می شود، روش های نسبتا زیرکانه ای را اتخاذ می کند تا مردم از زندگیشان اندکی لذت ببرند. "استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر تنها در مکانهای خصوصی" و از همه مهم تر اینکه بتوانند با وجود میزان افزایش تورم ناشی از تحریمهای بین المللی ، درآمد بیشتری کسب کنند . به عبارت دیگر او با استفاده از کمی گرایشهای سرمایه داری و آزادی های بیشتر قصد دارد مانع از وقوع هرگونه شورش گردد .البته آرامش اوضاع در گرو امر دیگری است و آن کم شدن هرچه بیشتر اختلافات سیاسی است .
رادیو و تلویزیون بطور کلی توسط دولت کنترل می شوند .قوه قضاییه دائما نامزدها را از منصب خود بدون در نظر گرفتن حق استیناف عزل می کند. روزنامه ها نیز اخیرا با قانون سانسور جدید و شدیدتری مواجه شده اند. محافظه کاران دینی علنا خواستار استفاده از" الگوی چینی "شده اند، روشی که مقامات ارشد دولت پکن پس از بالا گرفتن تظاهرات جهت زندگی بهتر در میدان تیان انمن برای فرونشاندن اختلافات سیاسی بکار گرفتند .
در ایران اختلاف سیاسی که از اوایل دهه 1990 - زمانیکه که محمد خاتمی ، رئیس جمهوراصلاح طلب ایران به قدرت رسید - آغاز شد، دقیقا وضعیت یکسانی دارد. احمدی نژاد اکثر اصلاحات اجتماعی دوره خاتمی را حفظ کرده و بیشتر توجه خود را معطوف به مخالفان سیاسی کرده است . سختگیری اغلب خیلی زیرکانه و غیر مستقیم انجام می گیرد تا به صورت وحشیانه. در حالی که رسانه های غربی در هفته های اخیر توجه زیادی به دستگیری چهار تبعه ایرانی - آمریکایی داشتند، این مساله بحثهای زیادی را در داخل کشور ایجاد نکرده است زیرا اشتباه این افراد این بود که زمان بدی را برای بازگشت به وطن خود انتخاب کرده بودند . آنها درست زمانی به ایران رفتند که حکومت بخاطر برنامه 75 میلیون دلاری بوش برای" ترویج دمکراسی" دچار سوء ظن شده است. برنامه ای که در ایران گاهی به عنوان توطئه ای برای تغییر حکومت تلقی می شود . این درحالی است که حتی اصلاح طلبانی که احمدی نژاد را مسخره می کنند بیشتر قیل و قالهای صورت گرفته در پایتختهای غربی در مورد این مساله را کم ارزش تلقی می کنند .
سردبیر یک روزنامه اصلاح طلب: اختصاص تنها 75 میلیون دلار برای کشوری با این وسعت و جمعیتی نزدیک به 70 میلیون کم است.
محمد رضا بهزادیان، معاون اسبق وزیر صنایع در کابینه خاتمی ویکی ازمخالفان سرسخت احمدی نژاد، گفت، "عاقبت برنامه بوش این است که تعدادی ایرانی - آمریکایی در حال بازداشت شدن هستند. اساسا این تنها نتیجه ممکن است ".
مهران کرمی، سردبیر یک روزنامه اصلاح طلب نیز با اذعان کردن اینکه اختصاص تنها 75 میلیون دلار برای کشوری با این وسعت و جمعیتی نزدیک به 70 میلیون کم است، اظهار داشت اگر بوش می خواهد به نتیجه برسد، باید ده ها میلیارد دلار بودجه برای این برنامه در نظر بگیرد . سرسختی های واقعی از طریق اقداماتی صورت می گیرد که نتیجه های موثری داشته باشد.
سیاستمداران و دیگر مخالفانی که مورد علاقه حکومت نیستند بدون هیچ توضیحی کنار گذاشته می شوند و به آنها اجازه داده نمی شود هیچ سمت دولتی را برعهده گیرند . به عنوان مثال بهزادیان در ماه فوریه به عنوان رئیس اتاق بازرگانی پستی مهم در ایران که توسعه بخش خصوصی را نیز نشان می دهد انتخاب شد، اما هرگز به این جایگاه نرسید . او می گوید، "من بیشترین تعداد آرا را تاکنون داشته ام، اما به خاطر دلایل شخصی توسط دولت مورد صلاحیت قرار نمی گرفتم ". درخواستهای وی نیز تاکنون بی جواب مانده است . یک نمونه دیگری که می توان به آن اشاره کرد ابراهیم یزدی 76 ساله ، وزیر امور خارجه اسبق ایران و رئیس کنونی نهضت آزادی است که به طور غیر قانونی فعالیت می کند ...
من در دومین روز سفر خود به ایران به بازار بزرگ تهران رفتم . به عنوان یک روزنامه نگار آمریکایی به افراد حاضر در بازار نزدیک شدم تا بتوانم نظر مردم را در مورد احمدی نژاد بپرسم . یکی از جوانان حاضر در بازار که در کنار چهار تن دیگر از دوستان خود ایستاده بود از من پرسید "پس آیا آمریکا به ما حمله خواهد کرد؟". من که به نوعی ترسیده بودم آنها میزها را به سمت من پرتاب کنند فورا گفتم مطمئن نیستم ولی به احتمال زیاد ما حمله نخواهیم کرد. این پاسخ من باعث شد که آنها بخندند. یکی از آنها که دارای پیراهنی سیاه رنگ و از دیگران مسن تر بود "حسن میرزایی" نام داشت که شروع به تعریف کردن از تجربه خود به عنوان یک سرباز در جنگ ایران و عراق در دهه 1980 کرد. او جوک ناپسندی را در مورد اینکه حتی کماندوهای زن عراقی چه اندازه سرسخت بودند تعریف کرد که باعث خنده دوستان او شد . حسن گفت اگر من توانستم از پس عراقی ها بر بیایم، از پس آمریکایی ها نیز بر خواهم آمد . ما با یک دشمن بسیار سرسخت مواجه بودیم که جنایتهای زیادی انجام داد ولی ما در هر حال آنها را شکست دادیم. وی در ادامه با اشاره به اینکه اخیرا برای زیارت به عراق رفته بود اظهار داشت مشاهده کردم که ارتش آمریکا چگونه در عراق گیر افتاده است . آمریکایی ها هیچ کاری نمی توانند علیه ما انجام دهند . پیام آنها به جرج بوش این بود که اگر می خواهی به ایران که از نظر وسعت نزدیک به سه برابر عراق است و 70 میلیون جمعیت دارد حمله کنی ، بهتر است با چیزی بسیار بزرگ تر از"شوک و ترس" حمله کنی.
"اگر توانستم از پس عراقی ها بر بیایم، از پس آمریکایی ها نیز بر خواهم آمد".
هم حکومت و هم مردم ایران، از جمله پنج دوستی که با آنها در بازار صحبت کردم، به نظر کاملا مطمئن هستند که بوش توان حمله را ندارد و حمله نخواهد کرد. ظاهرا آنها نیز بسیاری از همان گزارش رسانه های غربی را مطالعه می کنند که خود ما غربی ها مطالعه می کنیم. یعنی بوش از هیچ ارتش دیگری برای تهاجم به ایران برخوردار نیست و اینکه حمله هوایی نیز به تنهایی قادر به تخریب تاسیسات زیرزمینی نطنز نخواهد بود زیرا این تاسیسات در 100 متری زیر زمین و با پوششهای بتنی و خاکی قرار گرفته و ورودیهای آن نیز به شکل Z است که به این ترتیب هرگونه موشک کروز احتمالی را خنثی خواهد کرد. آنها همچنین همانند ما می دانند که هرگونه حمله به ایران احتمالا با حملات تلافی جویانه ایران در عراق علیه نیروهای آمریکایی همراه خواهد بود .
حکومت ایران نیز از بسیاری از این موارد استفاده کرده و آنها را از طریق رادیو و تلویزیون ملی برای عموم مردم پخش کرده است، به گونه ای که حتی بسیاری از ایرانیانی که احمدی نژاد را دوست ندارند بیشتر از او به عنوان فردی یاد می کنند که در برابر کشوری ایستادگی می کند ( آمریکا) که مردم ایران این روزها از آن به عنوان یک غول زخمی و رو به افول یاد می کنند .
مجید رضایی که یک مغازه دار است می گوید احمدی نژاد تنها رییس جمهوری ایران است که می دانست چگونه از قدرت استفاده کند، او از هیچ کس نمی ترسد. حتی مخالفان سرسخت احمدی نژاد و جنبش محافظه کار افراطی آن نیز می گویند نومحافظه کاران و تندروهایی که در واشنگتن همچنان امیدوار هستند حمله آمریکا به ایران باعث تضعیف این کشور گردد آرزوهای خطرناکی را در سر می پرورانند . به گفته آنها درست عکس این مساله رخ خواهد داد و تمام ایرانیان به حمایت از احمدی نژاد خواهند پرداخت. ایران پس از 25 سال به تحریمها عادت کرده و توسط جنگ نیز سرسخت تر شده است به همین علت بسیاری از ایرانیان به تلاشهای آمریکا برای تغییر حکومت می خندند .
تصاویر شهدای جنگ هشت ساله با عراق، به اندازه بیلبردهای تبلیغاتی و تصاویر آیت الله خمینی در سراسر شهر تهران به چشم می خورد . مهدی دوری که او نیز یک مغازه دار است می گوید اگر آمریکا می خواهد چیزی را درست کند بهتر است خودش را درست کند، ببینید پس از توفان کاترینا چه اتفاقی رخ داد. چشم انداز تغییر حکومت ایران با حمایت آمریکا بیش از مساله عراق یاد آور خاطراتی است که از نظر ایرانیان تنها باعث اثبات تعریف دولت اسلامی از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ می شود.
اسطوره شناسی سیاسی نوین ایران در سال 1953، زمانی که سازمان سیا و انگلیس اقدام به کودتا علیه محمد مصدق کردند و رضا پهلوی را به عنوان شاه ایران به قدرت رساندند آغاز شد . ابراهیم یزدی که یک سیاستمدار اصلاح طلب و از مخالفان احمدی نژاد است می گوید، "خاطره سال 1953 در ایران همچنان بسیار زنده است . به گفته او بسیاری از ایرانیان نمی توانند فراموش کنند که کودتای آمریکا و انگلیس در حقیقت فرآیند دمکراتیک ایران را در همان مرحله اولیه شکلگیری خفه کرد" .
احمدی نژاد از هیچ کس نمی ترسد.
مساله دیگر این است که در 25 سال حکومت شاه، آمریکا مستقیما در کارهایی که او انجام می داد دست داشت .هنگامی که عراق به ایران حمله کرد نیز آمریکا به صورت کامل و نظامی از رژیم صدام حمایت کرد، همه آنها می دانستند صدام متجاوز بوده ولی در عین حال از او حمایت کردند . در همین حال( امام)خمینی و پیروان او به صورتی هنرمندانه از این مساله سیاسی برای آغاز انقلاب اسلامی خود استفاده کردند .نتیجه احتمالی هرگونه حمله آمریکا به ایران نیز احیای مجدد همان چیزی است که بوش امیدوار است آن را از بین ببرد .
بازدید از مغازه ها، منازل و دفاتر برخی از نخبگان تهران به من این مساله را تلقین می کند که آمریکا زمانی قادر به انجام تغییرات بهتر در ایران خواهد بود که محدودیتهای خود علیه ایران را کاهش دهد نه اینکه آنها را افزایش دهد. براستی شاید ما باید به نوعی غنی سازی اورانیوم توسط ایران را بپذیریم بخصوص که در خارج از واشنگتن، حتی بسیاری از دیپلماتهای اروپایی نیز بر این مساله اتفاق نظر دارند که هنوز قطعی نیست ایرانیان در حال حاضر به دنبال ساخت بمب هسته ای باشند .
همانگونه که محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا پیشنهاد کرده، ممکن است زمان آن رسیده باشد که غرب آنچه ایران در نطنز به آن دست یافته را بپذیرد و با آن معامله ای انجام دهد که با انجام نوع صحیحی از بازرسی های سرزده ، از دستیابی آنها به تسلیحات هسته ای جلوگیری کند زیرا تنها با تعامل کامل آمریکا است که ایران به تلاشهای بی پرده خود برای تضعیف تلاشهای آمریکا در عراق و ظاهرا افغانستان پایان خواهد داد .
درست عکس آرزوهای نومحافظه کاران و تندروهایی که در واشنگتن امیدوار هستند حمله آمریکا به ایران باعث تضعیف این کشور گردد، رخ خواهد داد و تمام ایرانیان به حمایت از احمدی نژاد خواهند پرداخت.
گزارشهای منتشر شده مبنی بر تلاشهای ایران به ارسال تسلیحات برای طالبان و شبه نظامیان شیعه عراق یاد آور تاکتیک کلاسیک ایرانیان، برای رویارویی غیر مستقیم با دشمنان است .
هرش در پایان گزارش خود نوشته است اکثر ایرانیانی که با آنها گفت وگو کردم، (حتی مخالفان احمدی نژاد) بر این مساله اتفاق نظر دارند که تا زمانی که واشنگتن دشمن تهران است، در باتلاق نگهداشتن آمریکا در عراق حد کمال منافع ملی ایران خواهد بود و در حقیقت این پیامی از مردم تهران است.