نشریه ای برای آقازاده های فرهنگی!
اندر احوالات همشهری جوان(نما)
راستی که مافیای فرهنگی حاکم بر موسسه همشهری با آقازاده های سردبیری مثل فرید الدین حداد عادل و فائزه جمالی فرد و ... چه اهدافی را دنبال می کنند که ارزش و ضد ارزش را جابه جا معرفی می کنند؟! من نمی دانم شما از چه قشری از جامعه هستید اما می دانم در جامعه ای که در بسیاری از قسمت های همین پایتخت خیلی ها خانه ای ندارند که برای آن پرده ای بدوزند شنیدن رقم 30میلیون تومان برای پرده های ویلای سلطان(علی پروین) حال خیلی ها را بد خواهد کرد
من همیشه مجله خوان بوده ام؛ یک مجله خوان حرفه ای. و همیشه چه آن زمانی که سروش کودکان و کیهان بچه ها می خواندم چه حالا که مجله هایی با پسوند جوان را می خوانم از زمانی که مجله به دستم می رسید تا روزی که شماره بعد همان مجله یا مجله جدیدی به دستم برسد هرجا می رفتم مجله را همراه خودم داشتم. این اواخر هم همیشه همشهری جوان را همراه داشته ام و در اتوبوس و مترو و ... بیکار نمی نشستم و صفحه به صفحه آن را مطالعه می کردم تا این یک هفته بگذرد و دوباره پنج شنبه برسد و شماره جدید آن را بخرم و چه بسا در این رفت و آمدها یکی از عوامل جدی تبلیغ برای این مجله بوده ام.
پنج شنبه هفته پیش هم برای خرید شماره جدید این مجله به دکه مطبوعاتی رفتم اول عکس روی جلد و تیتر بزرگ آن توجهم را جلب کرد؛ در بارگاه سلطان؛ با عکسی از سلطان علی پروین در ویلای مجللش در لواسان.
نمی دانم هدف این مجله از چاپ چنین گزارشی با چنین عکس هایی چه بوده؟ و نمی دانم این گزارش چه فایده ای برای آنها که آن را خواندند داشت؟ اما می دانم من حتی همان روزی هم که این مجله را خریدم به سختی آن را تا کردم و در کیفم قرار دادم تا هیچکس آن را نبیند.
من نمی دانم شما از چه قشری از جامعه هستید اما می دانم در جامعه ای که در بسیاری از قسمت های همین پایتخت خیلی ها خانه ای ندارند که برای آن پرده ای بدوزند شنیدن رقم 30میلیون تومان برای پرده های ویلای سلطان حال خیلی ها را بد خواهد کرد. من می دانم در کشوری که قیمت یک آلونک 30متری در یافت آباد از 30میلیون تومان تجاوز می کند و خیلی ها همان را هم ندارند شنیدن مبلغ 280میلیون تومان برای چیدن دکوراسیون ویلای سلطان دل خیلی ها را به درد خواهد آورد. من می دانم شنیدن این که علی آقا برای نوه هایش در ویلای لواسان یک شهربازی کوچک هم درست کرده برای کودکی که از صبح تا شب مجبور است برای تامین نیازهای خود و خانواده اش کفش واکس بزند یا فال بفروشد دردآور است گرچه شاید او اصلا نداند این مبلغ یعنی چقدر.
من واقعا نمی دانم شنیدن این که علی آقا در خانه اش استخر دارد -فرقی نمی کند استخر خانه اش جرثقیل داشته باشد یا نداشته باشد- یا این که در آن خانه چندین سینمای خانگی وجود دارد یا خیلی چیزهای دیگر این ها به ما چه ربطی دارد؟ اما می دانم کسی که دم از علی و مسلک علی می زند باید بداند که اصلی ترین چیز در مرام و مسلک علی ساده زیستی بود و بس؛ ساده زیستی در حد قشر پایین یا متوسط جامعه!
اصلا از این حرف ها بگذریم آقای پروین هر چه دارید نوش جانتان حتما زحمتش را کشیده اید اما جار زدن تعداد ویلاهایتان و نوع تفریحات خود و فرزندانتان در مجله ای که مخاطبان آن از هر قشری از جامعه با هر درآمدی هستند چه معنایی می تواند داشته باشد؟ می دانید آن پاراگراف آخری که در مورد کمک هایتان به مستحق ها جار زدید -آری به راستی جار زدید آن هم وقتی در دینمان داریم اگر با دست راست به مستحقی کمک کردید دست چپتان نباید خبر داشته باشد- در سایه آن همه خودنمایی و ظاهر نمایی گم شد و اصلا دیده نشد.
مطلب دیگری که در این شماره آمده است نقد غیر منصفانه از اقبال فیلم اخراجی هاست. اهالی این هفته نامه در گزارشی هشت صفحه ای دلیل فروش میلیاردی فیلم را انحراف مردم و عدم قدرت تشخیص مردم بین اثر خوب از بد میدانند.
آیا این فیلم به خاطر خالقش بد شده است؟!
در طول سالیان دراز فیلم های بی محتوا و ضد اخلاقی شاهد هیچ کدام از این موضعگیری ها نبودند.چطور می شود فیلمهائی که با توسل به هرزگی و لودگی و ... و با هدف جلب توجه جشنواره های آن ور آبی ساخته میشدند و میشوند هیچ گاه با اقبال عمومی مردم مواجه نشدند؛ اما این فیلم که همراه با سوزش بعضی ها با اقبال مواجه شده" بوی بد زردی و باقالی می دهد و سرشار از بی ادبی است".آیا به راستی این انقاد است یا توهین ؟!
اینکه ارزش کار یک انسان را که برای خلق چنین اثری زحمت کشیده است را زیر سئوال ببرید چه سودی عایدتان میکند؟!
چرا این فیلم را در خور سینمای ما مردم ما فرهنگ ما و جنگ(دفاع مقدس) ما نمی دانید؟!
فکر میکنم لیاقت شما(همشهری جوان نما) همین است که به گفته خودتان با تقدیم یک دستشوئی به رضا عطاران از او بخواهید با هنر متعالی خود برایتان فیلمی بسازد وشما هم در کمال مسرت یک گوی طلائی نثارش کنی و کلی کار فرهنگی انجام داده باشید.
به راستی که مافیای فرهنگی حاکم بر موسسه همشهری با آقازاده های سردبیری مثل فرید الدین حداد عادل و فائزه جمالی فرد و ... چه اهدافی را دنبال میکنند که ارزش و ضد ارزش را جابه جا معرفی میکنند؟!
همیشه به همه توصیه می کردم این مجله را بخوانند اما الان به هیچ کس خصوصا آنهایی که کمی دغدغه جامعه در دل دارند اصلا توصیه نمی کنم؛
لطفا از خواندن همشهری جوان به شدت خودداری کنید!
وبلاگ صراحت