رژیم اسراییل با تاریخ قدس چه می کند
دکتر احمد جلالی
مقدمه:
این روزها در اخبار شنیدیم که رژیم اسرائیل با عملیاتی غیر مجاز و غیر قانونی اقدام به حفاری و ساخت و ساز جدید در ضلع غربی مسجداالاقصی کرده است. در مقابل مجامع و رسانه های کشورهای اسلامی به اعتراض برخاستند. از آنجا که یونسکو وظیفه حفاظت از میراث جهانی ثبت شده را برعهده دارد، سفرای کشورهای اسلامی – و از جمله اینجانب به سهم خود – در یونسکو فعال شدند و نامه های اعتراض آمیز روانه این سازمان شد. ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ایران نیز طی نامه محکم و مستندی به مدیرکل یونسکو، با استناد به مصوبات روشن بین المللی خواستار محکومیت این عملیات و اقدام برای جلوگیری از آن شد.1 مدیرکل یونسکو در تاریخ 8 فوریه 2007 طی بیانیه ای نگرانی عمیق خودرا درباره فعالیتهای آغاز شده از سوی مقامات اسرائیل در محل شهر قدیمی بیت المقدس که تحت حفاظت کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان (1972) قرار دارد ابراز داشت و در این خصوص نامه ای به نخست وزیر رژیم اسرائیل نوشت. مدیرکل در بیانیه خود با اشاره به ویژگی متمایز این شهر آورده است که برهم زدن توازن ظریف بین نمادهای سه دین توحیدی دارای کتاب مقدس به نوبه خود مخاطره بی حرمتی به عقاید مقدس آنها را درپی خواهد داشت و افزوده است که عمق مخاطرات چنین اقداماتی را در حال حاضر نمی توان پیش بینی کرد.
خلاصه ماجرا از این قرار است که - بر اساس گزارش نمایندگی فلسطین در یونسکو - اسرائیلیها صبح روز سه شنبه ششم فوریه 2007 عملیات انهدام یک تپه خاکی را که به باب المغاربه در دیوار جنوب غربی مسجدالاقصی منتهی می شود آغاز کردند. این تپه تنها جزء باقی مانده از باب المغاربة تاریخی است که در سال 1967 به منظور گسترش میدان جلوی دیوار ندبه منهدم شد. بعدها به این بهانه که باب المغاربه – که ورودی مخصوص بانوان به حرم قدس شریف است – در حال فروریختن است و ایمنی ندارد آن را بستند و بدین ترتیب حتی از دسترسی کارشناسان به آن ممانعت کردند و از تعمیر آن توسط موسسه وقف اسلامی که همواره متکفل امور قدس بوده است نیز جلوگیری کردند.
تپه تاریخی فوق الذکر تنها راه ورود به مسجد الاقصی در قسمت غرب و جزء لاینفکی از حرم است. این مسیر شامل پلی چوبی و دو اتاق متعلق به اوقاف اسلامی دوران اموی (661-750 م) است و جنبه میراثی و تاریخی دارد. مقامات اسرائیل اعلام کرده اند که این عملیات حفاری که آغاز کرده اند به مدت حداقل هشت ماه ادامه خواهد یافت. هدفشان این است که با ساختن یک پل شیشه ای، میدان براق یعنی محوطه جلو دیوار ندبه را به مسجدالاقصی متصل کنند و برای این کار دست به تخریب زده اند تا بتوانند ستونهای نگاهدارنده این پل را نصب کنند اما چنین وانمود می کنند که این اقدامات جنبه ترمیم و بازسازی دارد.
این عملیات در حالی صورت می گیرد که مجموعه بافت قدیم شهر بیت المقدس شامل آثار تاریخی متعلق به پیروان یه دین بزرگ توحیدی، در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و هرگون دخل و تصرف در آن غیر مجاز است. حتی اخیرا نیز در قطعنامه شماره 7A.34 مصوب کمیته میراث جهانی در سی امین اجلاس آن در ویلنیوس لیتوانی در ژوئن-ژوئیه 2006 موکدا از مقامات اسرائیلی خواسته شده که همه نقشه ها و اطلاعات مربوط به طرحهائی را که برای مرمت مسیرهای منجر به حریم شریف و بناهای جدید در سمت دیوار غربی حرم و اطراف آن دارند قبلا به مرکز میراث جهانی یونسکو اطلاع دهند. تمامی کشورهای عضو کنوانسیون میراث جهانی و از جمله اسرائیل با متن قطعنامه مزبور موافقت کرده اند و برای حصول این اجماع مذاکرات طولانی با نماینده اسرائیل در یونسکو در خصوص این موضوع صورت گرفت که او هم پذیرفت.
این اقدامات اسرائیل نه تنها نقض واضح ملاکهای مندرج کنوانسیون 1972 یونسکو و کمیته بین الدول میراث جهانی است که خلاف حقوق بین الملل و قطعنامه های سازمان ملل متحد نیز هست که بر وضعیت قانونی و سیاسی قدس بعنوان سرزمین های اشغالی فلسطین تاکید می کند و به مقامات اشغالگر اجازه هیچ گونه اقدام یکجانبه که منجر به تغییر وضع موجود شود را نمی دهد. موافقتنامه های ژنو و لاهه درباره مسئولیت نیروی اشغالگر نسبت به سرزمین های اشغالی در حین منازعه نیز در این میان نقض شده است.
علاوه بر این در سال 2005 کنوانسیون مهم دیگری در باب حفاظت از میراث معنوی مشترک بشر در یونسکو به تصویب رسید و می دانیم که قدس ظرف نمادین نگاهداری مجموعه ای از مواریث معنوی منحصر به فردی است که به همه پیروان ادیان توحیدی تعلق دارد و از همین رو محافظت آن در مقابل هرگونه تخریب و تغییر هویت تاریخی و فرهنگی در واقع حفاظت از یک نماد معنوی برای اتحاد و صلح و برادری و همزیستی میان پیروان سه آئین بزرگ توحیدی است.
به دنبال این فشارها و اعتراضها، روز سه شنبه در رسانه های فرانسه از قول مقامات رژیم اسرائیل اعلام شد که این اقدامات را متوقف کرده اند تا از مسلمانان بیت المقدس نیز در باب آن نظرخواهی شود. اما سفیر فلسطین در یونسکو به من گفت که این یک حیله تبلیغاتی اسرائیل برای کاستن فشار افکار عمومی مسلمانان است چون آنچه که فعلا متوقف کرده اند ساخت و ساز آن دسترسی جدید است ولی حفاری و از میان بردن آن آثار تاریخی دوران اسلامی همچنان ادامه دارد.
***
پس از ذکر این مقدمه، آنچه می خوانید گزارشی کوتاهی است در باب وضعیت میراث فرهنگی و طبیعی قدس که تحلیل شخصی من نیست بلکه حاصل نگاهی است به اسناد سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) که در فاصله سال های 1999 تا 2001 که عضویت شورای اجرایی یونسکو و 2001 تا 2003 که ریاست کنفرانس عمومی این سازمان و 2003 تا 2005 که ریاست مجمع عمومی کنوانسیون میراث جهانی را برعهده داشته ام، بیشتر در جریان آن قرار گرفته ام. هدف این مقاله آن است که به طور مستند نشان دهد که آنچه امروز اتفاق می افتد در واقع ادامه همان سیاستی است که اسرائیلیها سالهاست به بهانه های واهی در مسیر تخریب و تغییر هویت تاریخی میراث قدس در پیش گرفته اند که این روزها به شکل بسیار خطرناک و تحریک آمیزی تشدید شده است.
***
همچنانکه در مقدمه اشاره شد، سالها پیش، قبل از آنکه دولت خودگردان فلسطین به وجود آید، به پیشنهاد اتحادیه عرب و مباشرت وزارت اوقاف اردن، بافت قدیم شهر بیت المقدس که مسجدالاقصی و قبه الصخره و آثار تاریخی دیگری متعلق به مسیحیان و یا یهودیان را نیز در خود جای داده است ، بر اساس کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی مصوب 1972 یونسکو، در فهرست میراث جهانی یونسکو، و نیز به عنوان میراث جهانی در معرض خطر، به ثبت رسیده است. ثبت یک اثر در فهرست میراث جهانی به این معنی است که ارزش آن، فراتر از تعلق به سرزمین یا ملتی خاص، جهانی است و میراث مشترک همه بشریت محسوب می شود و بنابراین لازم است برابر با ضوابط کمیته میراث جهانی از آن حفاظت و در مقاطع مختلف گزارشی از وضعیت آن به یونسکو داده شود. البته وضعیت حفاظت از آثار تاریخی و بافت قدیم شهر بیت المقدس، به جهت شرایط خاصی که مطرح است، معمولاً در قالب قطعنامه خاصی در اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو که عالی ترین مرجع حاکم بر این سازمان است مورد بحث قرار می گیرد.
بر این روال، در بیست وهشتمین کنفرانس عمومی یونسکو در، 1995 قطعنامه ای در باب حفاظت از میراث قدس به تصویب رسیده بود. به دنبال طرح گزارش مربوط به این مصوبه در بیست و نهمین کنفرانس عمومی یونسکو، در 12 نوامبر 1997 قطعنامه دیگری3 به تصویب رسید که ضمن آن از مدیرکل یونسکو خواسته شد که در همکاری با موسسه وقف اسلامی که از دیر باز تولیت امور قبه الصخره و مسجد الاقصی و فضای حرم شریف را بر عهده داشته است، مطالعات لازم را در خصوص مرمت و حفاظت قبه الصخره و مسجد الاقصی و آثار تاریخی مربوط به مذاهب سه گانه در قدس سازمان و سامان دهد و گزارش آن در دستور کار سی امین کنفرانس عمومی یونسکو در 1999 قرار گیرد. در اجرای این تصمیم و پیرو مصوبه اجلاس 156 شورای اجرایی یونسکو4، مدیرکل وقت یونسکو، آقای فدریکو مایور یک کارشناس برجسته بین المللی به نام پروفسور لئون پرسویر،5 استاد ممتاز تاریخ قرون وسطی و معاون پیشین دانشگاه سوربن و کارشناس و ارزیاب پیشین شورای بین المللی آثار و چشم اندازهای تاریخی6 و رئیس کمیسیون حفاظت از آثار تاریخی بوسنی هرزگوین را برای تهیه گزارش در این خصوص منصوب کرد و او در پایان ماموریت خود که از تاریخ یکم تا دهم سپتامبر 1999 در بیت المقدس انجام گرفت، گزارشی فنی و تخصصی به مدیر کل ارائه کرد و مدیرکل پس از خواندن آن، آن را برای بحث و بررسی به سی امین کنفرانس عمومی یونسکو ارسال کــرد.
متن کامل این گزارش در سند30 C/12 یونسکو آمده است. پروفسور پرسویر در این سند رسمی گزارش کرده است که شهر قدیم بیت المقدس که به ثبت جهانی رسیده، زندانی شهرسازی های عظیم حومه، به خصوص در بخش شرقی، شده است چندان که هر کس پس از چند سال دوری به بیت المقدس بازگردد قبل از هر موضوعی متوجه تبدیل منظر طبیعی این اثر ثبت شده تاریخی می شود. ساخت وسازهای مختلف، بزرگراهها، برج ها و هتل سازی هایی که در آن منطقه صورت گرفته است، هویت منظر شهر قدس را برهم ریخته در حالی که بر اساس قوانین و مصوبات کمیته میراث جهانی، وقتی اثری به ثبت جهانی می رسد حفظ منظر طبیعی و تاریخی آن نیز بخشی از حفظ اثر محسوب می شود. او علاوه بر آنچه در غرب بیت المقدس از سال 1948 شروع شده و ادامه یافته است، به عنوان نمونه به طرح های توسعه در مقابل دروازه یافا متصل به دهکده داوود، طرح های بزرگ خانه سازی در دامنه شمال شرقی و جنوب شرقی از قبیل هتل های بزرگی که در قسمت پائین خیابان Derech Schechem که نزدیک مقبره شاهان7 و کلیسای سنت جورج سر به آسمان کشیده است اشاره می کند و با انتقاد روشن و مستدل به دلایل کارشناسانه نتیجه می گیرد که این ساختمان ها یک کمربند وسیع نامتناسب در حومه شهر مجهز به سیستم های ارتباطی ساخته است که به طور فزاینده ای، به تدریج چشم انداز اولیه تاریخی شهر را دارد محو می کند. بخش عمده منظر زیبای قدس به طرف شرق که به طرف رود اردن امتداد داشت با این شبکه ساختمان ها و بزرگراهها که آن را احاطه کرده است عملاً نابود شده است. به تدریج شهر به سمت شرق گسترش یافته و منظر بیت المقدس تاریخی، دیگر آن شهر زیبای برافراشته در کناره صحرا نیست بلکه شهری است گم شده و زندانی در حصاری از شهرسازی های مدرن که هیچ تناسبی با بافت تاریخی آن ندارد.
این تغییرات که از زمان تدی کولک8 شهردار اسبق بیت المقدس شروع شد، به صورت فعال در زمان جانشین او ایهود اولمرت9 (نخست وزیر فعلی اسرائیل) نیز ادامه یافت. طراحان و شهرسازان اسرائیلی در طراحی این برنامه ها شتاب می کنند. او به عنوان مثال به نوشته های شماره 1998 نشریه جروزالم پست که سیاست های شهرداری بیت المقدس را منتشر می کند اشاره می کند که نویسنده آن، امیر سشیم10 است که از 1984 تا 1994 مشاور رسمی شهرداری بوده است. پروفسور پرسویر روایت می کند که متخصصان فلسطینی و اسرائیلی در جریان صحبت های شخصی که با او داشته اند همگی از مخاطراتی سخن می گفتند که پروژه بیت المقدس بزرگتر 11 برای چشم انداز تاریخی شهر ایجاد کرده است و آن را تقبیح می کردند زیرا بسیار دشوار است که این بیت المقدس (سال 1999) را با "شهری که صحرا در او آرمیده" یکی گرفت، وصف شاعرانه ای برای این شهر کهن که در ترانه ساموئل تریگانو12 در سال 1983 بکار رفته بود. او از قول یکی از اسرائیلی هایی که با او صحبت می کرده نقل می کند که با روندی که در تغییر هویت مکان های تاریخی حفاظت شده قدس در جریان است، به زودی وضعیت جاهایی مانند دره کیدرون و گهنا13 نسبت به شهر بیت المقدس مانند وضعیتی خواهد بود که پارک مرکزی و پارک فورت تیرون14 نسبت به نیویورک امروزی دارند، یعنی مواریث طبیعی و فرهنگی در حصار رو به گسترش شهرسازی مدرن زندانی و بلعیده می شوند. همان مخاطب، بدون زیر سؤال بردن اعتبار قانون بیت المقدس که در مجلس اسرائیل در تاریخ 30 جولای 1980 درباره آن رای گیری شد، درباره عوارض مهلک سیاست های شهرسازی که منجر به خسارت های قطعی و جبران ناشدنی به ارزش های میراثی می شود اظهار تعجب می کند.
براساس این سند، هرچند نخست وزیر اسرائیل در بیانیه 11 ژوئن 1999 خود آورده است که اسرائیل شهرک های جدید در ساحل غربی نخواهد ساخت اما شهرک های موجود را نیز تخریب نمی کند، در عمل چنین نیست زیرا شبکه های شهرک های موجود همچنان در حال گسترش است و حتی به حریم مناطق حساس تاریخی نیز رسیده است. پروفسور پرسویر که در تاریخ 9 سپتامبر شخصاً به Maale Adoumim رفته، مشاهده کرده است که کارهای ساختمانی زیادی هنوز در جریان است و می گوید تا آنجایی که مطلع شده است، در بزرگترین شهرک یهودی نشین جدید که در بیت المقدس شرقی ساخته شده، بیش از 60 هزار نفر را اسکان داده اند. استنباط او این است که آن برنامه ریزی شهری که اسرائیلی ها عنوان بیت المقدس بزرگتر را به آن داده اند و بر آن اساس این همه بزرگراه در اطراف این شهر تاریخی را در دست احداث دارند در همین جهت و چارچوب پیگیری می شود. گزارش معتقد است که تغییراتی که در ترکیب اجتماعی قدس در حال وقوع است، تدریجاً دارد سازگاری میان ساخت شهری و میراث برجای مانده در قدس قدیم را تحت الشعاع قرار می دهد و بر هم می ریزد. به روایت این سند، در سال 1999 هنوز در شهر قدیم، تمایز سنتی و تاریخی میان چهار ناحیه اصلی، ناحیه یهودی در جنوب شرقی، ناحیه ارامنه در جنوب غربی، ناحیه مسیحی در شمال غرب و ناحیه اسلامی در شمال شرق محسوس بود، اما آثار و تبعات ناخوشایند این تحولات بر سازگاری میان ساخت شهری جدید و اصالت میراث شهر قدیم، به تدریج دارد ویژگی های فرهنگی این نواحی تاریخی را از میان می برد و استحاله می کند.
برای نشان دادن تغییرات مهمی که در بخش جنوب شرقی بیت المقدس پدید آمده است، سند 30 C/12 بعضی موارد را چنین ذکر می کند: پس از انهدام بخش غربی بیت المقدس در سال 1967 و به دنبال آن توسعه مجدد میدان جلوی دیوار ندبه15، بازسازی بخش یهودی بیت المقدس سناریویی بود که در طول دهه 1970 در همه موسسات طراحی شهری در اسرائیل مورد بحث بود. نتیجه این شد که بازسازی همه جانبه ساختمان ها که غالباً مرتفع و مشرف بر ساختمان های قدیم ساخته شد، عملاً امکانات مرمت ساختمان های قدیم را بسیار محدود کرد. این موضوع قبلاً در کتاب کلاسیک Arieh Sharon معمار16 در باب طرح شهرسازی بیت المقدس منعکس شده است.
پرسویر در اعلام نظر کارشناسی خود به مدیرکل یونسکو می گوید: آنچه امروز (1999) مطرح است حفظ تمامیت محله مسلمان نشین است که تنها ناحیه بسیار وسیع و متراکمی است که هنوز مجموعه بزرگراه ها و مجموعه ساختمان های قدیمی را با هم در خود جای داده است. رشد زیاد جمعیت خانواده های مسلمان در سال های اخیر که احصای کمی آن آسان نیست، شرایط زیستی نامساعدی برای آنها به وجود آورده است که ممکن است چون گذشته بهانه ای به دست مسئولان اسرائیلی بدهد تا تحت شعار پاک سازی محله های کثیف17 شاکله و هویت این محله ها را برهم بزنند، همچنان که این شعار در طول دهه 1970 اسباب توجیه تخریب های دلبخواه آنان بود.
در میان مخاطرات زیادی که محله مسلمان نشین شهر را تهدید می کند، آشکارترین آنها ازدیاد جمعیت و تغییرات سریع در ترکیب اجتماعی آن است که در اثر ایجاد ک به قول فلسطینی ها ـ کولونی های یهودی نشین پدید آمده است. یهودیان در جای جای بافت قدیم محله مسلمان شهر، در حال احداث واحدهای ساختمانی با ارتفاع بیشتر هستند که در بالای آنها پرچم اسرائیل نصب شده و یک سیستم عبوری میان آنها از بالا در حال ایجاد است که این خانه ها را اختصاصاً به هم مربوط می کند و هویت تاریخی آن را برهم می زند. خطر دیگری که متوجه شهر قدیم است فضاهای بازی است که احتمالاً یهودیان برای ساخت و سازهای جدید به دنبال تصاحب آنها هستند. برای مثال، این سند توجه ما را به منطقه حساس برج اللقلق18که در ضلع جنوب شرقی دیوار سلیمان واقع شده است جلب می کند که در 6 ماه مه، 1998 به وسیله تعدادی از ولگردان اسرائیلی اشغال شد که می خواستند یک شهرک یهودی نشین تاسیس کنند. اسرائیلی ها در جوی از یک تنش اجتماعی وسیع حفاری هایی را آغاز کردند که تا تابستان 1999 ادامه یافت که در اسناد شورای اجرایی یونسکو ذکر آن رفته است.19 اما نتایج این کاوش های باستان شناسانه هرگز منتشر نشد.
پروفسور پرسویر این موضوع را طی نامه مورخ دوم ماه ژوئن 1998 به اطلاع مدیرکل یونسکو رسانید20 و در نامه دیگری به تاریخ 9 جولای 1998 به طور اضطراری تقاضا کرد که یونسکو عکس العمل نشان دهد.21 پرسویر نظر داده است که در این شرایط شدیداً آشفته، تاسیس ناحیه کوچک یهودی با عبادتگاه یا بدون عبادتگاه روی سایت برج اللقلق، هم تحریف تاریخ است و هم تحریک آمیز. جمع بندی پرسویر این است که باستان شناسی و حفظ آثار باستانی در شهر قدیم قدس و اطراف آن با رویکردی سیاسی و نه باستان شناسانه ادامه دارد و معتقد است که مشکلات برآمده از حفر تونلی که مفصلا در اجلاسهای شورای اجرایی و کنفرانس عمومی یونسکو از سال 1996 مورد بحث بوده است هنوز هم (یعنی در 1999) موضوعیت دارد و مقامات اسرائیلی نسبت به تصمیم اجلاس 154 شورای اجرائی یونسکو22 در باب دسترسی وایادولاروسا 23 به تونلی که در امتداد دیوار غربی حرم شریف ایجاد شده توجهی نکرده اند.
در سال، 1999 مشکل دیگری در ارتباط با شروع مجدد کار مرمت روی سطوح پائینی مسجد الاقصی که الاقصای کهنه نامیده می شود و موسسه وقف اسلامی عهده دار آن بود پدید آمد. آقای ایسام اواد24 معمار مسئول حفظ الحرم الشریف از طرف موسسه وقف اسلامی، کاری را که در خصوص مرمت آن حوزه شروع کرده در ماه آگوست 1999 به اتمام رسانید که البته در مقایسه با آنچه در سال 1997 در مورد اصطبل های سلیمان25 انجام شده بود طرح کوچک تری بود. شیرینی این اقدام موفق موسسه وقف اسلامی با حادثه ای که در اوایل آگوست اتفاق افتاد از کام ها رفت و خاطره تلخی برجای ماند. آقای اواد معمار حرم شریف، پنجره قدیمی الاقصای کهنه را که با سنگ و خاک و مواد متفرقه بسته شده بود به طرف بخش جنوبی مسجد باز کرد اما بلافاصله پلیس اسرائیل آن را به بهانه دلایل امنیتی مسدود کرد که بر اساس اطلاعاتی که مقامات وقف اسلامی در اختیار پروفسور پرسویر قرار دادند صرفاً بهانه بیش نبوده است زیرا پنجره ای که اسرائیلی ها مسدود کردند، هم حفاظ آهنی داشت و هم از روی زمین قابل دسترسی نبود. به نظر پرسویر نوع کاری که در مرمت قصر اموی در زیر مسجدالاقصی توسط اسرائیلی ها انجام شده نیز انگیزه سیاسی داشته و روش های علمی در آن به کار نرفته است.
موضوع مرمت قصر اموی که محوطه وسیعی در جنوب الحرم الشریف، پائین مسجد الاقصی را در بر می گیرد پیش از این هم در یونسکو مطرح شده بود. در ماه فوریه، 1995 به دنبال نامه مدیر بخش میراث فرهنگی یونسکو، پروفسور ریموند لومر26 که قبل از پروفسور پرسویر نماینده و کارشناس بخش میراث فرهنگی یونسکو در خصوص بیت المقدس بود و از طرف مدیرکل یونسکو ماموریت تهیه گزارشات منظم از وضعیت حفاظت از آثار تاریخی قدس را برعهده داشت، بازدیدی از سایت به عمل آورد و اطلاعاتی را پیرامون کارهایی که در چارچوب مصوبه اجلاس 147 شورای اجرایی یونسکو27 صورت گرفته بود جمع آوری و گزارش کرد که در آن از آنچه باستان شناسان و معماران اسرائیلی در مرمت و حفاظت قصرهای دوران اموی که در زیر مسجدالاقصی قرار دارد و محوطه وسیعی به طرق جنوبی حرم شریف را شامل می شود، انجام داده اند انتقاد کرده بود. انتقادهای او در اسناد کنفرانس عمومی بیست و نهم یونسکو مندرج است.28 این را هم بگویم که مخاطراتی از این دست، فقط میراث اسلامی قدس را تهدید نمی کند که میراث تاریخی مربوط به مسیحیان را نیز بی نصیب نگذاشته است.
آنچه از اسناد و مباحث یونسکو در باب وضعیت حفاظت از میراث فرهنگی قدس بر می آید البته مفصل تر و گویاتر از این نکات است که گفته شد، اما در فرصت کوتاه این سخن، بیش از این نمی گنجد. ارائه گزارش پروفسور پرسویر و مطرح شدن آن در کنفرانس عمومی یونسکو، اسرائیلی ها را بسیار عصبانی کرد؛ چندان که مشکلاتی در ترتیبات پذیرفتن هیأت کارشناسی یونسکو ایجاد کردند که عملاً به تعطیل کار هیأت و نماینده مدیرکل انجامید. از سال 2003 مرحله دیگری از تلاش یونسکو برای بررسی وضعیت میراث فرهنگی و تاریخی قدس آغاز شده است که شرح آن محتاج مجالی دیگر است.
به نقل از الف