سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

فرانسیس فوکویاما: آمریکا منزوی تر از همیشه است

هزینه نظامی آمریکا در حال حاضر برابر است با هزینه نظامی کل جهان. بنابراین جای این سوال وجود دارد که چرا چنین قدرتی نتوانسته بعد از چهار سال و هزینه کردن حدود پانصد میلیارد دلار و کشته شدن شمار زیادی از آمریکائیان، صلح را به کشوری کوچک مانند عراق بازگرداند و حتی آن را کمی به سوی دموکراسی پیش ببرد؟
فرانسیس فوکویاما تئوریسین ژاپنی الاصل امریکایی در کتاب "پس از نومحافظه کاران" که چکیده ای از آن در روزنامه گاردین به چاپ رسیده است، به تشریح تحولات پدیدآمده پس از حملات امریکا به افغانستان و عراق پرداخته و موقعیت فعلی ایران و امریکا و پاشنه آشیل های امریکا در حمله به ایران را بررسی می نماید.
وی در پاسخ به پرسش فوق می افزاید: یک پاسخ می تواند این باشد که ماهیت سیاست بین المللی در اولین دهه قرن بیست و یکم تغییرات مهمی کرده است.
کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان، سومالی، فلسطینیان و دیگران - که تحت حکومت هایی بی ثبات و متزلزل قرار دارند - قادر نبوده اند کنترل تمامیت ارضی خود را حفظ کنند و قدرت حاکمه در آنها تحت نفوذ گروه های تروریستی مانند القاعده، احزاب شبه نظامی مانند حزب الله لبنان و یا جناح های قومی بوده است.

مکتب نظامی آمریکا تاکید دارد که برای شکست دشمن باید او را به طور ناگهانی و قاطعانه با اقدام بزرگ نظامی مواجه کرد.
اما در دنیایی که شورشیان و شبه نظامیان به طور نامرئی در میان مردم عادی مستقرند، استفاده از قدرت نظامی در ابعاد بزرگ تقریبا هرگز کارآیی ندارد - چون همان مردمی را فراری می دهد که قرار است مخالف شورشیان باشند. حضور گسترده نظامی برای مبارزه با شورشیان همچنین آزادی عمل را از مردم عادی می گیرد که در نتیجه باعث یاس و انزوای بیشتر آنها می شود.
در مقابل، مبارزه موفق مبارزه ای است که جایگاه اهداف سیاسی را بالاتر از اهداف نظامی قرار می دهد و تاکید آن بر تسخیر احساس و اذهان مردم است و نه تسلط با تاکتیک های غافلگیرانه نظامی.
دومین درس تحولات پنج سال گذشته این بوده که استفاده از اقدامات نظامی پیشگیرانه نمی تواند الگویی دراز مدت برای ممانعت از گسترش جنگ افزارهای هسته ای باشد.
جورج بوش، رییس جمهور آمریکا، با آغاز جنگ در عراق این نظریه را دنبال می کرده که جنگ پیشگیرانه علیه عراق به کشورهایی که به مرز دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای نزدیک می شوند نشان می دهد این گونه فعالیت ها چه هزینه ای دارد.

اما، اجرای این نظریه نتیجه ای برعکس برای آمریکا داشته: این دست از کشورها متوجه شده اند که قدرت متعارف آمریکا تاثیر کمی در جلوگیری از گسترش جنگ افزارهای هسته ای دارد و اگر کشوری بتواند از این مرز عبور کند در واقع احتمال بروز جنگ پیشگیرانه کاهش می یابد.

آخرین درس از اقدام نظامی علیه عراق این بوده که دولت کنونی آمریکا در اداره روز به روز سیاست های خود در مورد عراق ناتوانی زیادی نشان داده است. یکی از این ناتوانی ها ضعف دولت بوش در دنبال کردن اهداف بلندپروازانه اش بوده است.

در حالیکه آمریکا حدود سه سال پیش ( ژوئن 2004) با موفقیت توانست اختیارات حاکمیت عراق را به یک دولت عراقی منتقل کند و همچنین شش ماه بعد از آن انتخابات سراسری در این کشور برگزار شد، در آموزش ارتش عراق، انتصاب سفرا و از همه مهم تر در بازخواست مقاماتی که در عراق بد عمل کرده اند، شکست خورده است.

درک نکردن درسهایی که ذکر شد، در بحث های نومحافظه کاران آمریکا در مورد قدرت ایران در منطقه خاورمیانه و برنامه هسته ای این کشور، مشهود است.

ایران در حال حاضر چالشی بزرگ برای آمریکا و متحدانش در منطقه است.

برخلاف القاعده، ایران نه یک شبکه بلکه یک کشور است که (برخلاف عراق) تاریخی پرقدمت دارد و به خاطر افزایش قیمت نفت مملو از امکانات گوناگون است؛ حکومتی اسلامی و افراطی بر این کشور حکومت می کند که - به ویژه پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد - خط مشی ناشکیبا و تهاجمی در پیش گرفته است.

تقریبا واضح است که ایران علیرغم انکار این موضوع، به دنبال جنگ افزارهای هسته ای است؛ کشوری که دارای یکی از بزرگترین ذخائر نفتی جهان است می گوید به انرژی هسته ای برای مصارف غیرنظامی نیاز دارد و این گفته منطقی نیست. آنچه منطقی است این است که ایرانی ها تصور کنند در صورت داشتن بمب اتمی از امنیت بیشتری برخوردارند.

برشمردن موانع بر سر راه مذاکرات هسته ای با ایران آسان است اما تعیین راهی دیگر برای حل این بحران آسان نیست. استفاده از اقدام نظامی علیه ایران جالب به نظر نمی رسد. آمریکا در وضعیتی نیست که به کشوری دیگر حمله نظامی و آن را اشغال کند، به خصوص کشوری که سه برابر عراق مساحت دارد. چنین حمله ای باید از طریق هوا صورت بگیرد که به تغییر حکومت و نهایتا متوقف کردن برنامه تسلیحات اتمی این کشور نخواهد انجامید.

در همین حال، اطمینانی نیست که اطلاعات آمریکا در مورد تاسیسات هسته ای ایران بهتر از اطلاعات این کشور در زمان حمله به عراق باشد. حمله هوایی همچنین به احتمال زیاد باعث افزایش حمایت از حکومت ایران خواهد شد نه سقوط آن و همچنین باعث تحریک حملات علیه اهداف آمریکایی و متحدانش در سراسر جهان خواهد شددولت آمریکا در حمله نظامی به ایران منزوی تر از زمانی خواهد شد که قصد داشت به عراق حمله کند و اسرائیل تنها کشوری خواهد بود که به یقین با آمریکا در این تصمیم متحد خواهد شد.

با این حال، هیچ یک از این نگرانی ها و همین طور وضعیت در عراق نتوانسته نومحافظه کاران آمریکا را از حمایت از حمله نظامی به ایران منصرف کند. برخی از آنها اصرار دارند که ایران خطری بزرگتر از عراق است. آنها فراموش کرده اند که حمایت بی شائبه آنها از حمله به عراق علت کاهش اعتبار آمریکا و توانایی این کشور در دست زدن به اقدامی شدید علیه ایران شده است.

شاید همه آنچه در مورد حاکمیت ایران گفته می شود درست باشد: احمدی نژاد هیتلر جدید باشد؛ ایران در چنگال افراط گرایان مذهبی است؛ و "تمدن" غرب با خطر روبروست. اما، من فکر می کنم دلایلی وجود دارد که غرب باید وحشت کمتری داشته باشد.

هر چه باشد ایران دارایی هایی دارد که باید از آنها دفاع کند؛ طبیعی است که قدرت بازدارندگی سایر کشورهای برخوردار از جنگ افزارهای اتمی باید بتواند از خطرات احتمالی این کشور جلوگیری کند؛ در عین حال ایران قدرتی منطقه ای و نه جهانی است؛ در گذشته اهداف ایدئولوژیکی افراط گرایانه ای را اعلام کرده اما وقتی منافع ملی اش در خطر بوده به ندرت در این زمینه اقدام کرده است؛ و به نظر می رسد که روند سیاست گذاری این کشور نه یکپارچه است و نه کاملا در دست افراط گرایان.

اما، آنچه من در باره نحوه استدلال نومحافظه کاران آمریکا در مورد ایران قابل توجه می دانم تفاوت کم آن با استدلال هایی است که آنها پیش از جنگ، علیه عراق به کار می بردند. نومحافظه کاران آمریکا علیرغم تحولات مهم پنج سال گذشته در عراق و ناکامی سیاست های شان در این کشور همچنان با همان لحن و فرضیات برای حمایت از اقدام نظامی علیه ایران استفاده می کنند. شاید تفاوتی که این بار با گذشته دارد تمایل مردم آمریکا به گوش کردن به این گونه استدلال ها باشد.
 
 نباید منتظر جنگ جدیدی باشیم  
 افسر سیا: س‍پاه را اذیت نکنید، بد می بینید!  
 عماد مغنیه جدیدترین حلقه جنگ روانی علیه ایران  
 هشدار دوباره رئیس جمهور به برخی عناصر داخلی  
 گوشه ای از عملکرد پرسرعت! دولتهای گذشته در زمینه خصوصی سازی  
 امنیت کامل سازندگان شایعات خطرناک در سایه خواب زمستانی دستگاههای امنیتی  
 انتصاب نماینده ویژه رئیس جمهور در تبصره 13  
 افشاگری درباره تخلفات جاسبی(2)  
 تعداد دیدارهای نمایندگان با رئیس جمهور  
 این آرزو را به گور خواهند برد  
 امنیت ملی قربانی پافشاری بر تحلیلهای غلط  
 تناقض یک ادعا با بیانات صریح رهبر انقلاب  
 ترساندن مردم، همسویی با آمریکایی ها است


نوشته شده در  شنبه 85/11/14ساعت  12:19 عصر  توسط نافذ   شما هم نظر دهید()