علامه ایازی اسوه ساده زیستی
در عالم تشیع مرحوم آیتالله حاج شیخ ابوالحسن ایازی را همه ساکنان علویان در استان مازندران و همه دوستداران تشیع میشناسند به طوری که از این عالم بزرگ به عنوان اسوه تقوی، تحصیل و ساده زیستی یاد میشود.
بگزارش خبرنگار نافذ از بهشهر آیت الله شیخ ابوالحسن ایازی در خانودهای روحانی در حال رشد بود و به طور طبیعی باید به حوزه علمیه پا میگذاشت، ولی در دوران خفقان دیکتاتوری رضا شاه به ناچار به مدارس جدید رفت و پس از آن وارد حوزه علمیه شد.
وی در این مدت حساس تحت تعلیم آیتالله حاج شیخ محمد کوهستانی قرار گرفت و پس از گذراندن دوران ابتدایی به حوزه علمیه شهرستان قم رفت. در حوزه علمیه قم مدارج علمی را با سرعت و دقت پشت سر گذاشت و در ردیف اساتید دوره ادبیات و سطوح اولیه قرار گرفت و درس مطول عمومی را در حرم حضرت معصومه گذراند.
علامه ایازی در عین حال از مسائل سیاسی و اجتماعی غافل نبود و به مقتضای خانودهاش با دشمنان حکومت رضا خانی همراه بود و علاقه فراوانی به شهید نواب صفوی داشت به طوری که برای باز پسگیری مدارس علمیه مازندران و شهر ساری از حکومت پهلوی به اتفاق شهید نواب از قم به ساری مسافرت کرد که به دستگیری نواب صفوی و همراهان منجر شد.
علامه ایازی علاقه فراوانی به نواب صفوی داشت، ولی به دلیل دلبستگی به دروس حوزوی در یک حزب و سازمان سیاسی محصور نشد. نکته جالبتر اینکه در عین حال که فعالیت سیاسی محسوسی نداشته در تابستان مدرسه مروی را در تهران برای ادامه تحصیل انتخاب میکرد و روزها به مراکز سیاسی نیم نگاهی داشت و گاهی به منزل آیتالله کاشانی و حتی به عنوان ناظر و تماشاگر به مجلس شورای ملی آن زمان میرفت.
به گفته معظمله "روزها برای اقامه نماز به مساجد معتبر تهران میرفتم تا گمشدهای را که احساس می کردم باید بیابم پیدا کنم". در این جلسات بود که علامه ایازی حضرت آیتالله حاج میرزا محمد علی شاه آبادی را یافت و شیفته کلامش شد.
پس از اقامت 12 ساله در حوزه علمیه قم و استفاده از کلاس درس علامه کوهستانی و طباطبایی و بزرگان دین به اخذ اجازه اجتهاد نائل آمد. در سال 1341 به دنبال درخواست آیت الله کوهستانی به ایران مراجعت و در مازندران اقامت کرد و حوزه علمیه را تأسیس کرد که متعاقب آن طلاب و فضلایی تربیت شدند که در حوزههای علمیه قم و مشهد مشغول خدمت دینی هستند.
علامه ایازی در این مدت 4 هزار طلبه، عالم، مجتهد، قاضی، امام جمعه، و واعظ به جامعه اسلامی ایران تربیت کرد که منشأ اثرات بزرگ دینی در منطقه بودند. حوزه علمیه جعفریه رستمکلای بهشهر که توسط این بزرگور اداره میشد در دوران جنگ بالغ بر 80 شهید را تقدیم انقلاب کرد و شخصاً نیز برای دلگرمی رزمندگان به جبهه میرفت. نکتهای که این شخصیت دینی را در کشور و مازندران برجسته کرد این بود که در تمامی دوران زندگی همواره با زهد و بیرغبتی با زرق و برق دنیا همراه بود به طوری که در لباس، خوراک و مسکن از بسیاری از مردم تهیدست پایینتر بود.
فرش خانهاش حصیر و بوریا و غذای روزانهاش آش ساده و درب خانهاش به روی همه مردم باز و گره گشای زندگی نیازمندان بوده است. زندگی علامه ایازی وقف دین و مکتب بود و هرگز لحظهای برای دنیا سپری نشده است و سخن و گفتارش از درسهای اخلاق و معاد و انبیا پر بود. یکی از اساتید ایشان در نجف درباره علامه ایازی میگوید: آقای ایازی اگر چه از اصحاب حلقه درس خارج فقه من است ولی در میدان توکل و بیرغبتی به دنیا استاد من است.
آیتالله ایازی در میدان تهذیب نفس و تزکیه به مقاماتی رسیده بود که به شاگردانش میگفت: از خدا همیشه عرش الهی بر دل را بخواهید. این شخصیت ارجمند مازندرانی پس از 70 سال عبودیت و بندگی در سال 1380 شمسی در سعی بین مسجد و حوزه علمیه آرام گرفت.
حوزه علمیه رستمکلا که علامه ایازی آن را تأسیس کرد در حال رحاض200طلبه دارد.