زنان افغانستان همچنان قربانى خشونت
خشونت علیه زنان پدیدهی شومی است که هر گاه از آن سخن به میان میآید افکار زیادی متوجه افغانستان میشود. این خشونت نه تنها از طرف همسر و خانوادهی آنها بلکه از طریق اجتماع نیز بر زنان وارد میشود. این خشونتها با وجود دولت قانونی و منتخب مردم کاسته نشده است. چرا؟
آذرماه امسال پلیس با جسد یک دختر ١٢ ساله در شهر قندوز مواجه شد که سر از تنش جدا شده و داخل رودخانهای افتاده بود. واقعهای دیگر از مظلومی زنی حکایت میکند که شوهر وی به سفر رفته و از طرف برادر شوهرش مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است ولی وقتی به مقامات مربوطه مراجعه کرده به جای مجازات متجاوز، زن را زندانی کردهاند.
خانم کریمه سالک از وزارت امور زنان، یکی از عوامل خشونتها را عدم آگاهی و پایین بودن سطح سواد و دانش زنان در مورد حقوقشان میداند. وی ازدواجهای اجباری و "بد دادن دختران" و همچنین رسم و رواج ناپسند را یکی از عوامل خشونت قلمداد میکند. و اما "بد دادن دختران" یعنی چه؟ بد دادن دختران به این معنی است که اگر فردی از یک خانواده، فردی از خانوادهی دیگر را به قتل برساند به جای خونبهای مقتول دختر خانوادهی قاتل را به پسر خانوادهی مقتول میدهند. یعنی در بد دادن، دختر نقش خونبها را دارد. خانم سالک برای حل این نابهنجاریها معتقد است که باید مرجع تطبیق قانون بوجود آید و در قسمت تعلیم و تربیت توجه جدی صورت گیرد.
خانم شکریه بارکزایی یکی از اعضای پارلمان افغانستان از واقعهای یاد میکند که دختری ١٢ ساله توسط پدرش با سگ جنگی مبادله میشد. وی این فاجعه را ناشی از عدم موجودیت ارگان تنبیهی میداند و همچنین میگوید کوتاهی و سهل انگاری روحانیون در قسمت ترویج دین اسلام نیز بیتأثیر نیست.
بیشتر خشونتها منجر به خودسوزی میشود
طبق تحقیقی که دفتر مدیکا موندیال و کمیسیون مستقل حقوق بشر انجام داده است در سال ١٣٨٥ بیشترین ارقام خودسوزی در افغانستان بوده است که بالغ بر ٦٣٧ نفر است: که در قندهار ٣٦٠ ، در هرات ١٤٦، در بادغیس ٥٩ ، در فراه ٥٨ و در نیمروز ١٤ واقعهی خودسوزی توسط زنان صورت گرفته است. و اما چرا زنان افغانستان تنها راه حل مشکلات را خود سوزی پنداشته و از راه دیگری وارد نمیشوند؟
در این مورد بعضی از کارشناسان معتقدند که زن در خانهی همسر تمام درها را به روی خود بسته میبیند و با توجه به رسم و رواج خرافاتی، اگر از خانهی شوهر خارج شوند بدنام میشود و اگر به دادگاه برود خانوادهی وی دیگر در جامعه هیچ عزت و آبرویی ندارند و اگر هم به خانهی پدر برود عرف و سنتهای باطله توسط ریش سفیدان محل بر وی تطبیق شده وی را وادار به برگشتن به خانهی شوهر مینمایند. البته که در دورهی دوم برگشتن به خانهاش ، زندگیاش از قبل بدتر میشود زیرا از نظر خانوادهی همسرش این زن جسارت بزرگی کرده است که به خانوادهی خودش پناه برده است. پس این زنان از طریق خود سوزی مظلومیت خود را به اثبات میرسانند.
برخی دیگر نیز مهاجرتها را عامل این فاجعه میدانند چون مهاجرتها در زمان جنگ باعث شده است که زنان آگاهی زیادی کسب کنند و بعد از بازگشت به افغانستان تفاوتها و نابهنجاریهای قابل لمسی در افغانستا ن مشاهده کنند پس آنها با مقایسهی دو محیط تمام عرصهها را به روی خود تنگ میبینند.
عدهای دیگر چنین نظر دارند: زنانی که دارای شخصیتهای اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی هستند تحمل دیدن خدشهدار شدن شخصیتشان در جامعه را از طرف خانوادهی همسرشان ندارند پس دست به خود سوزی میزنند.
موضوع مهمی که از این مطالب استنباط میشود این است که نقش دولت در کاستن این خشونتها چیست؟ البته که دولت و ارگانهای دولتی برای کاهش این خشونتها تا به حال جلسات و کنفرانسهای زیادی دایر کرده است که میتوان به کنفرانس سه روزه بینالمللی در کابل اشاره کرد که کارشناسان هفت کشور ( ایران – عراق – بنگلادیش – هندوستان – تاجیکستان – ازبکستان و سریلانکا) در آن حضور داشتند. این کنفرانس که یک ماه پیش در کابل دایر شد هدف آن طرح کردن استراتژی برای رفع فاجعه خودسوزی بود. دکتر سیما سمر رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در این جلسه گفت: " قانون افغانستان باید در مورد خشونت زنان تغییر یابد و جنبهی عملی پیدا کند و کسانیکه عامل خودسوزی هستند باید مجازات شوند".
در چهارم آذرماه که روز جهانی محو خشونت علیه زنان بود از طرف وزارت امور زنان گرامی داشته شد و خانم حسن بانو غضنفر وزیر امور زنان افغانستان از به وجود آمدن قانونی یاد کرد که خشونت را کاهش خواهد داد. برخی از زنان میگویند: معلوم نیست که این قانون چه وقت به تصویب میرسد و این "خواهدها" کی به "واقعیت" تبدیل میشود. بعضی از زنان کنفرانس سه روزه را مثبت تلقی میکنند و برخی دیگر آن را مثل سایر کنفرانسها بینتیجه میدانند. ولی دکتر سیما سمر گفت که این کنفرانس با سایر کنفرانسها فرق دارد و مشکلات زنان از طریق راهکارهای آن حل خواهد شد.
میتوان گفت این مشکلات نه تنها از بین نرفته بلکه هیچ تغییری هم نکرده است. چنانچه در تاریخ بیستم آذرماه خانمی در کوته سنگی در حوزهی پنجم کابل مورد ضرب و شتم شوهرش قرار گرفته و از شدت ضربات در بیمارستان بستری شد و دو ساعت بعد فوت شد. مجرم که به جای نامعلومی گریخته است اثری از وی نیست و پلیس دو برادر مجرم را زندانی کرده است. لیکن این خشونتها تا منجر به مرگ نشود پیگیری نمیشود و قبل از آن اگر راهکاری هم وجود داشته باشد بسیار کم و ناچیز است. میتوان استنباط کرد که در استانهای دیگر افغانستان خشونت زیاد تر است زیرا در کابل که وضعیت چنین باشد پس استانهای دیگر چگونه خواهد بود.