سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

بازخوانی خاطرات سوم تیر 84

ایام به یاد ماندنی

برای شنیدن نسخه جدید آهنگ یار دبستانی ( یادآور روزهای شیرین تیر 84 ) کلیک کنید.

دوستان در‌خواسته کرده بودند تا من هم مثل بقیه وبلاگ نویسان  عزیز خاطرات سوم تیر 84 را بازگو کنم. اگر چه یادآوری حوادث پایانی سال 83 و بهار 84 خود یک مثنوی 70 من است. اما در امتثال امر دوستان عزیزم، به گوشه‌ای از خاطرات خود از آن روزها می پردازم.
زمستان سال 83 و بهار 84 من در روزنامه سیاست روز بودم. کسانی که با مشی این روزنامه آشنایی دارند می‌دانند که این روزنامه جزء روزنامه‌های اصولگرای کشور است که اتفاقا به واسطه رفاقت مدیر مسئول آن با دکتر احمدی‌نژاد از مدافعان ایشان در دوران شهرداری بود. اما نمی دانم چه شده بود که این آقای مدیر‌مسئول در ایام انتخابات ریاست جمهوری برخلاف عقیده دوستان نزدیک خود به یکباره عضو ستاد انتخاباتی دکتر لاریجانی شده بود.
به هر حال همین امر باعث شده بود تا جلسات شورای تیتر روزنامه که قبلا نیم ساعت بیشتر طول نمی‌کشید گاهی به دو ساعت و بیشتر هم بینجامید و بحث‌های گسترده بین اعضای جلسه صورت گیرد.

جالب تر اینکه در همین جلسه تعدادی طرفداری دکتر قالیباف را می‌کردند. عده‌ای از حامیان دکتر احمدی نژاد بودند و بقیه هم مدافع دکتر لاریجانی. نکته اشتراک همه این بود که نباید هاشمی رئیس جمهور شود.
راستی یادم رفت ، یک نفر هم طرفدار دکتر توکلی بود که با کناره‌گیری ایشان به صف حامیان احمدی نژاد پیوست.
به هر حال غرض این بود که عرض کنم تمام هم و غم ما در آن روزهای عجیب و به یاد ماندنی در روزنامه این بود که بتوانیم اولا در جهت اجماع اصولگرایان اقدامی کرده باشیم و دیگر اینکه با روشنگری و بیان کاستی‌های دولت های سابق به خصوص دولت هاشمی از روی کار آمدن مجدد ایشان جلوگیری کنیم.
حساب دوم خردادی‌ها هم که روشن بود. چنان مردم از آنها ناراضی بودند که اصلا نیازی به روشنگری نداشت.
روزها می گذشت و هیچ خبری از اجماع نبود و شورای تیتر ما که نماد بسیار کوچکی از جامعه اصولگرایی آن روزها بود کماکان محل بحث و دعوا بود. هر کس با استناد به نظرسنجی مورد نظر خود سعی می کرد نامزد مورد حمایت خود را در راس نشان دهد و دیگران را در رده‌های پایین‌تر و نتیجه این بود که باید بقیه به نفع نامزد مورد حمایت ایشان کناره‌گیری کند.
اما برای خود من ( البته باید عرض کنم که در مرحله اول به  دکتر احمدی نژاد رای ندادم) از روز سه شنبه 24/3/84 تقریبا مسجل شده بود که احمدی نژاد نفر اول انتخابات است . روز چهارشنبه هم که محسن رضایی انصراف داد، شانس احمدی نژاد بیشتر شد.
شبهای پایانی تبلیغات ، بچه‌های بسیج با شور و حرارت فراوان و بدون توجه به دستورات رده‌های بالاتر سپاه تمام هم و غم خود را برای تبلیغ دکتر احمدی نژاد به کار گرفته بودند و بدون هیچ چشمداشتی شب و روز به فعالیت می پرداختند.
روز رای گیری به عنوان سرناظر یکی از شعبه‌های جنوب شهر تهران بودم و از همان ساعات ابتدایی رای‌گیری مشخص بود که احمدی نژاد در راس است اما کماکان دلهره داشتم.
اما مرحله دوم مرحله نفس گیر تری بود. انواع و اقسام کارشکنی ها و تخریب ها علیه دکتر باعث شد تا همه دوستداران نظام و انقلاب تمام تلاش خود را به کار گیرند تا از روی کار آمدن مجدد باند‌های ثروت و قدرت جلوگیری کنند
البته لازم به ذکر است که حماقت برخی از دوستان نادان آقای هاشمی نیز در این مرحله بی تاثیرنبود. (مراجعه به مصاحبه‌ آقایان مرعشی و نوبخت در بخش گفتگوی خبری 22:30)
به هر حال روزهای سختی برای دلسوزان نظام بود. اما به حول و قوه الهی و با درایت ملت همیشه بیدار ایران اسلامی بازهم نتیجه‌ای فراتر از تصور همه شکل گرفت.
سوم تیر باز هم سر ناظر صندوق بودم. اما این بار خیالم راحت تر از هفته قبل بود. همه فقط یک کلمه را می‌نوشتند: «محمود احمدی نژاد»
ساعات پایانی شب یعنی حدود ساعت 11 شب بود که یکی از دوستان که عضو شورای سردبیری کیهان بود زنگ زد و خبر داد که تیتر روز بعد کیهان این است:

خبرها از پیروزی چشمگیر احمدی‌نژاد حکایت می‌کند
ملت کار را تمام کرد

بعد التحریر:

- اول اینکه دوستان بسیاری در این مورد مطلب نوشته‏اند که توصیه می‏کنم آنها را هم بخوانید. به علت حجم زیاد فعلا امکان لینک آنها وجود ندارد.
- من هم از سایر دوستان می خواهم که تا دیر نشده خاطرات خودشون رو ثبت کنند.


نوشته شده در  یکشنبه 86/4/3ساعت  12:17 عصر  توسط نافذ   شما هم نظر دهید()