یادی از آیتالله حقشناس
مردم را با محبت به خدا دعوت کنید، نه خشونت
آیتالله سید عباس قائممقامی
اینجانب در دوران طلبگی توفیق بسیار اندکی برای سفرهای تبلیغی که معمول طلاب است، داشتهام و مجموع آنها از سه، چهار مورد تجاوز نمیکند. در این سفرها که از فیض درک استاد حقشناس محروم بودم، لطف و محبت استاد اما، شامل حالم بود و با نامه، از فیض وجودش بهرهمند میشدم. این دونامه که با ادبیات خاص ایشان انشا شده است، یادگار همان ایام میباشد.
در یکی از این نامهها، استاد به مقتضای حال، یادآور میشود که در مواجهه با مردم، هرچند که گنهکار باشند، باید از در رحمت و محبت وارد شد، نه از راه قهر و خشونت. شیوهای که ایشان خود با آن، هزاران جان را تسخیر و با عشق الهی آشنا نمود.
گفتنی است، اصل این نامهها سالها پیش در سایت مربوط به اینجانب آمده است و هماینک مقارن با ایام رحلت آن عزیز، که به گونهای تأملبرانگیز با ماه مبارک رجب و ایام البیض ـ که استاد آن را از مهمترین ایام سلوکی عارفان میدانست ـ همراه شده است، به درخواست برخی دوستان، با این توضیح تقدیم علاقمندان میگردد:
بسمهتعالی شانه
بعد از تحیت و سلام
انشاءالله تعالی مقضی المرام باشید.
انشاءالله تعالی سیری حاصل آید تا بوادی یقظه رحل اقامت افکنیم، تا بر مرکب محبت (که غایت سیرعارفین است و فوق آرزوی عاشقین است) سوار شویم. [واین] ممکن نخواهد شد [مگربا محبت الهی]:
«الهی لم یکن لی حولٌ فانتقل به عن معصیتک إلا فی وقت أیقظتنی لمحبتک» (خدایا من توان آن را ندارم که معصیت تو را ترک گویم، مگر آنکه تو مرا به محبت خود بیدارم سازی)
ابتدا باید از باب الرحمة وارد شد و [در برخورد با مردم] متصف به این صفت باشید:
«ان ترحم عباد الله الغافلین فتصرفهم عن طریق الغفلة الی الله باالوعظ والنصح بطریق اللطف دون العنف» (باید بندگان غافل خداوند را با موعظه و نصیحت به روش محبت و نه با زور و خشونت به خداوند متوجه ساخت)
همان قسمی است که البته شما اختیار نمودهاید.
وفقکم الله فی الدارین
الأحقر عـبد الکریم
[تیرماه 1363]
بسمهتعالی شانه
بعد التحیة و السلام، امیدوارم موفق و کامروا باشید.
زحمت افــزاشتم.
بارها تذکر دادم که دعا کنید پرودگار جل و عز تحرکی ایجاد کند. امام معصوم فرموده: «یابن نعمان ان الله عزوجل اذا اراد بعبد خیرا نکت فی قلبه نکتة بیضاء فحال القلب یطلب الحق ثم هولاء امرکم اسرع من الطیر الی وکره» (هرگاه خداوند بخواهد بندهای را مورد نیکی قرار بده،د روشناییای را در قلب او ایجاد میکند در نتیجه قلب، خداوند را میجوید) تا شتابانتر از پرنده به آشیانهاش پرواز گیرد [دستیابی به این مرتبه] ممکن نیست جز به کثرت ِ ذکر او که وسیله شود غایت او را و توجهات لا یتناهـیـش [را]که فرمود : «ان الله لم یذکره احدٌ من عباده المؤمنین الا ذکره بخیر والله ذاکرٌ من ذکره من المؤمنین» (به راستی که بندهای از بندگان مؤمن خداوند نیست که پروردگار را یاد کند مگر آنکه خداوند [نیز] او را به نیکی یاد میکند و خداوند یاد کنندۀ هرمؤمنی است که ذاکر او باشد).
به عنایت نظری کن که من دلشده را نرود بی مـدد لطف تو کاری از پیش
البته شما را فراموش نخواهم کرد و توفیقات روزمره را خواهانم.
الاحقر عبدالکریم
[مرداد ماه 1363]
سختتر از مرگ!!
در تابستان 1368 توفیق همسفری با استاد حقشناس به ارض اقدس رضوی (تعبیری که معمولا" ایشان برا ی مشهد به کار میبردند) را داشتم. استاد چند روز زودتر از من بازمیگشتند. او که کانون عاطفه و محبت بود با این کمترین که هماره میهمان لطف و محبت خاصش بود، قرار گذاشت تاپیش از رفتن، دیدار وداع داشته باشیم و من که به حرم مشرف شده بودم، دیر به سر قرار رسیدم و استاد بزرگوارانه مدتی در سالن هتل منتظر ماند و آنگاه که از دیدار مأیوس گشت و باید برای رسیدن به پرواز حرکت میکرد. یادداشت محبتآمیزی را نزد دفتر هتل گذارد، هرچند در آخرین لحظه، توفیق دیدار را یافتم اما آن مکتوب شیرین برایم به یادگار ماند. مکتوبی که این روزها مضمون آن را بارها نجوا میکنم:
بسمهتعالی شانه
«یقولون ان الموت صعب و انما مفارقة الاحباب والله اصعب» (میگویند مرگ سخت است اما به خدا قسم جدایی دوستان سختتر است).
و قال الحسن (ع): «ابکی لخصلتین فراق الاحبة و هول المطلع» (امام حسن فرمود: برای دو چیز میگریم؛ دوری از دوستان و لحظه جان دادن).
قرار ما با شما ساعت چهار بود ولیکن تا 20 دقیقه به پنج منتظر ماندم.
ملتمس دعا هستم وبه رفقا سلام برسانید.
عبدالکریم