سلام داداش نافذ
خوش به حالتون چه دانشگاه باحالي پارك نبوده اونجا
سلام
خسته نباشي
من هم توي هنرستان معروف بودم به وزير خواب تازه ته كلاس هم نمي خوابيدم از اون شاگرد ها خواب آلوي زرنگ بودم و ميز اول مي شستم. يك مرتبه كه معلم داشته حضور غياب مي كنه و من هم مثل هميشه خواب بودم كه يك دفعه يكي از بچه ها از ته كلاس داد مي زنه مي گه آقا يواش تر مگه نمي بينين خوابيده كه يكباره همه ميزنن زيره خنده كه من هم با صداي آون ها بيدار شدم و ديدم معلم و بچه ها از خنده دارن مي تركن.
سلام خيلي جالب بود
دو تا مطلب قبلي هم جالب بود
واقعا ممنون
سلام خسته نباشي اومدم ديدم ييهو چندين تا مطلب گذاشتي گفتم مگه چقد ره من نيومدم اينجا كه چندين پستت رو نخوندم كه ديدم همشو ييهو فرستادي
درموردخوابم بگم چه خاطرات شيريني در موردخواب سر كلاس دارم
ولي يادش به خير
خيلي كم يادم مي ياد درسي رو رسر كلاسش از 100 جلسه حد اقل 20 30 جلسه رو خوب نباشم
تازه بعضي از كلاس هار و هم كه كلا مي رفتيم مي خوابيديم به عبارت ديگه جيم مي زيدم
يادش به خير
يكي از بچه ها هم كه به خوش خواب معروف بود هميشه خواب بود
عاليه .. خوب خوابيده بوديد....
يكي از دوستان من سر كلاس يك استاد دانشگاه اونقدر تو نقاشي كشيدنش غرق بوده كه متوجه تمام شده درس و خروج دوستانش از كلاس نشده....و دوست ديگري داشتم كه متوجه حضور استاد سركلاس نشده بود و در حاليكه پفك نمكي مي خورده وارد كلاس شده ، تو يك لحظه همه چيز دستگيرش ميشه كه استاد رو جلوي خودش مي بينه..... با خون سردي مي گه : استاد اينا همش خاطره مي شه ....
عجب خواب سر كلاس ميچسبه
سلام آقاي نافذ
مثل اينكه اولين نفرم تو كامنت گذاشتن اين پست. خيلي ممنون كه دعوتم را پذيرفتيد.
حتما كامل مي خونمش، بعد ميام نظر ميدم.