• وبلاگ : نافذ
  • يادداشت : خواب خوش سر كلاس!!!!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 22 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    وقتي خاطراتتون را مي خوندم ياد خوابگاه خودم و بچه هاي خوابگاه افتادم. يادش به خير به قول شما خوراك هميشگي مون چاي بود. اونقدر چايي مي خورديم كه حد نداره. آخه اين معده هاي بيچاره مون بيشتر اوقات خالي بود و با چايي گولش مي زديم. وقتي مهمون مي اومد اتاقمون و استكان كم مي آورديم، تو شيشه هاي خالي مربا و كاسه و هر چي دستمون مي رسيد چاي مي ريختيم و نوش جان مي كرديم. چقدرم مي چسبيد.

    معناي صرفه جويي كردن و قدر كوچكترين چيز ها رو دونستن، تو خوابگاه خوب مي فهميديم.

    آخي!! چقدر سخت بوده كه ساعت هفت صبح تو كلاس درس باشيد. خدا رو شكر ما كلاسامون ساعت هشت و نيم شروع مي شد. ولي بازم بعضي بچه ها هميشه در حال دويدن دنبال سرويس بودن كه جا نمونن. خودمم يه بار خواب موندم و چون درس مهمي داشتيم، فقط چادرم رو انداختم رو سرم و دويدم طرف سرويس، هيچ وقت يادم نميره اون روز را. مانتو و جوراب و مقنعه و كيف و جزوه هام و ساعت مچيم تو دستم در حال دويدن دنبال سرويس.

    راستي چه استاد مهربوني داشتين ها. خيلي خوشم اومد ازش. حتما دانشجوي نمونه اي بوديد كه مراعات حالتون را كرده.

    انشاء الله هميشه موفق و پايدار باشيد.