در مورد پست پيشين:
هميشه از اين نانسي حالم به هم مي خورده. آهنگ ماهنگ تا حالا ازش نشنيدم اما نمي دونم چرا از همون اول نسبت به اين قيافه اش حساسيت داشته ام! دوستام ميدونن عكسش اگه رو موبايلاشون باشه و دست من بيفته نابود ميشه! اونا كه به من ميگن تو بي سليقه اي. حالا يا واقعا من بي سليقه ام يا اين نانسيه يه چيزيش هست كه تو كت ما نميره!
دوتا مناجات از دكتر شريعتي و شهيد چمران! اين پست اول پاك ديده بوده:
به نام خدا
<من آمدم.> هرچي فکر کردم که براي اولين پست چي بنويسم هيچي به ذهنم خطور نکرد. مهم اين بود که امروز من هم آمدم. امروز من هم به جمع با صفاي وبلاگ نويسان وارد شدم. امروز بعد از اون همه کلنجار رفتن با خودم بالاخره راضي شدم که بيام و بنويسم. امروز در اولين روز ماه مهردراين اولين لحضات فصل جديد من هم فصل جديدي از زندگي را به روي خودم باز کردم.
خيلي حرف ها دارم که کم کم مي گم.نه براي کسي که براي دل خودم. براي اينکه بماند.
براي شروع اين مناجات ها که اولي از شهيد دکتر چمران و دومي از دکترعلي شريعتي است را مي نويسم . و از خداوند عاجزانه مي خواهم اين دعاها را نه از زبان من بلکه از زبان دو تن از بندگان خوبش بشنود و در حق من مستجاب کند.
مناجات شهيد دکتر چمران:
خدايا! هدايتم کن زيرا مي دانم که گمراهي چه بلاي خطرناکي است.
خدايا! هدايتم کن که ظلم نکنم، زيرا مي دانم که ظلم گناهي نابخشودني است.
خدايا! ارشادم کن که بي انصافي نکنم، زيراکسي که انصاف ندارد شرف ندارد.
خدايا! دلم ازظلم و ستم گرفته است؛ تو را به عدالتت سوگند مي دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهي.
خدايا! پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوه گر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاکي مرا از ياد تو دور نکند.
مناجات دكترعلى شريعتى
خدايا! "عقيده" مرا از دست "عقده ام" مصون بدار.
خدايا! به من قدرت تحمل عقيده "مخالف" ارزانى كن.
خدايا! رشد علمى و عقلى مرا از فضيلت "تعصب" و "احساس" و "اشراق" محروم نسازد.
خدايا! مرا همواره آگاه و هوشيار دار، تا پيش از شناختن "درست " و "كامل" كسى، يا فكرى مثبت يا منفى قضاوت نكنم.
خدايا! جهل آميخته با خودخواهى و حسد، مرا، رايگان، ابزار قتاله دشمن براى حمله به دوست، نسازد.
خدايا! شهرت، منى را كه: "مى خواهم باشم"، قربانى منى كه: "مى خواهند باشم" نكند.
خدايا! مرا از چهار زندان بزرگ انسان: "طبيعت"، "تاريخ"، "جامعه" و "خويشتن" رها كن، تا آنچنان كه تو اى آفريدگار من، مرا آفريده اى خود آفريدگار خود باشم، نه كه همچون حيوان خود را با محيط، كه محيط را با خود تطبيق دهم.
نوشته شده در تاريخ 1/7/85 ساعت 18:03