سلام عليكم و رحمةالله.
جاي حرف براي من نيست. من واقعا قادر به هيچ كلمه اي نيستم. يعني ...
يك متن را برايتان مي نويسم. شايد اين جملات بهتر منظور من را برسانه. ان شاءالله.
(( نمي دانم امشب خميني از دست سست ايمانان عافيت طلب راحت مي شود يا آنان از دست بزرگ آرمانگراي قرن چهارده هجري راحت مي شوند..
امشب جام زهر اثر مي کند اوکه ديگر از تيرماه سال قبل نخنديد..
جنگ فقر و غنا به امنيت سرمايه گذاري تغيير نام مي دهد..
وآژّّّه مستضعف به واژه آسيب پذير جابجا ميشود..
رابطه گرگ و ميش به .....
و نوع بازي عوض مي شود ...
وه که آرمان گرايي در سياره رنج چه سخت است..
خميني لايق بسيجي هاي سه را ه مرگ شلمچه بود ...با انها رفت و ضيافت ميهمان و ميزبان امشب ديدني است...
حالا مي فهمم که خون دادن چقدر مي توانست راحتتر از خون دل خوردن باشد..
....))
...
يا حق