• وبلاگ : نافذ
  • يادداشت : عواقب تعرض به ايران
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عصر 22 بهمن 57 بود. من كلاس سوم ابتدايي بودم. در شهر قم نزديك ميدان مطهري(ميدان نو آن زمان) و سر كوچه اداره پست (كوچه ژاندارمري آن زمان) با پدرم ايستاده بودم. يك بلندگو نصب بود (از طرف ژاندارمري) و صداي راديو پخش مي شد. يك مرتبه گفت: اين صداي انقلاب (اسلامي) مردم ايران است.
    يك نفر مكانيك زير يك خودرو بود. از هولش آن چنان بلند شد كه سرش خورد به زير شاسي خودرو و خونين و مالين بيرون آمد و از خوشحالي بالا و پايين مي پريد. پدرم هم چند بار بالا و پايين پريد و بعد فرياد زد الله اكبر. همه الله اكبر و خميني رهبر مي گفتيم. مردم همديگر را بغل مي كردند و مي بوسيدند ... يادش به خير! جاي شهدا خالي!

    سلام دوست عزيز

    خوشحالم با وبلاگ شما آشنا شدم

    خبراتم بيست بيست

    با ديدن سخنراني آقا دل هممون شاد شد

    انشااله كه هميشه سلامت باشند

    تا اين انقلاب و حكومت رو بدست صاحب اصلي اون بسپريم

    خوشحال مي شيم شما رو در جمع دوستان غروب شلمچه زيارت كنيم

    سر بزنيد منتظر حضورتون هستيم

    ياعلي به اميد ديدار

    سلام نافذ

    عجب اقايي داريم به خدا. دلمون حال اومد با اين سخنراني

    از تو به يك اشارت از ما به سر دويدن

    اينجا را گورستان هر آنكه خواهيم كرد كه بخواهد به خاك ما تعرض كند

    از نظرت ممنون . مجبور شدم به خاطر اون عکس يه بار ديگه آپ کنم. بيا و نظرت يادت نره که خيلي برام مهمه.

    سلام دوست خوبم

    ممنون از خبرهاي داغ و دسته اولت...

    سلام عرض شد.....خبرهات عاليند..دستت درد نكنه.