• وبلاگ : نافذ
  • يادداشت : جامعه پوسيده و متلاشي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به شفافي شبنم روي برگا من مثل برگ زردي كه ميفته از درختا تو مثل طراوت گلاي نرگس روي قلبم من نوشتم بي تو هرگز بين من و تو فاصله غوغا مي كنه ياد حرفهاي قشنگت منو رها نمي كنه تو منو گذاشتي رفتي توي روزگار وحشي توي كوچه هاي غربت دنبالم حتي نگشتي تو مثل ستاره اي که توي شبهاي سياهم مي درخشي و ميشي جون پناهم تو مثل طراوت گلاي پونه چرا رفتي از تن اي ديوونه تو مثل يه تيكه ابري توي آسمون آبي پاک و ساده مثل رويا مثل خوابي بگو يکبار آره يکبار برميگردي يا هنوزم بي تفاوت يخ کردي